آمار حیرتانگیز سربازان فراری در سالهای جنگ
جعفر شیرعلی نیا، محقق موضوع جنگ تحمیلی در کانال تلگرامی اش نوشت: 23 تیر 1367 امامخمینی پس از مقاومت چندهفتهای در برابر اصرار مسئولان برای پذیرش قطعنامه 598، با پذیرش قطعنامه موافقت کرد. هاشمی رفسنجانی آخرین دغدغههای امام برای پذیرش قطعنامه را در خاطرات این روز، اینگونه روایت کرده است: «امام نگران عدم وفای دشمن بودند و ناراحتی مردم حزبالله که احتمال اول را ضعیف و احتمال دوم را هم در مقابل خوشحالی بخش عظیمی از مردم و آثار مثبت صلح قابلتحمل دانستیم.»
27 تیر ایران رسما قطعنامه را پذیرفت.
تاکید هاشمی بر خوشحالی بخش عظیمی از مردم جالب است و البته این پرسش وجود دارد که هاشمی از کجا دریافته که بخش عظیمی از مردم از پذیرش قطعنامه خوشحال خواهند شد؟ گذشته از اینکه تحلیل هاشمی درست است یا نه، او و دیگر مسئولان کشور در سالهای جنگ، ادامه جنگ را نیز خواسته مردم معرفی میکردند.
یکی از عبارتهای پرتکرار در ادبیات سیاسی و اجتماعی تاریخ ایران، خواسته مردم است و زیاد شنیدهایم که بسیاری از مدیران در پاسخ علت برخی کارها توضیح میدهند که این خواسته مردم است و… اغلب معلوم نیست تشخیص نظر مردم بر اساس کدام روش تعیین شده است.
در سالهای جنگ و پس از آن بر مردمیبودن جنگ تاکید زیادی شده و هنوز فضای دهه شصت به گونهای تصویر میشود که گویا کسی مخالف ادامه جنگ نبوده و مردم یکصدا پشتیبان جنگ بودهاند.
در همان سالهای جنگ نشانههای زیادی وجود داشت که نشان میداد موضوع همصدایی همه مردم برای ادامه جنگ قابلتردید است.
بر اساس گزارش روزشمار جنگ مرکز مطالعات سپاه، 30 مهرماه 1365 رادیو بیبیسی گزارش داد که دولت یونان میگوید هزاران ایرانی در مرز ترکیه با یونان سرگردانند. این رادیو به نقل از روزنامه ملیت ترکیه میگوید: «تعداد پناهندگان موجود در ترکیه 600 هزار تا یکمیلیون نفر تخمین زده میشود. بسیاری از این افراد از خدمت سربازی فرار میکنند اما از آنجا که به خاطر خودداری از رفتن به سربازی نمیتوانند گذرنامه بگیرند ناچارند گذرنامه جعلی به دست بیاورند.» (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، روزشمار جنگ، ج44، ص434)
سردار غلامعلی رشید از فرماندهان ارشد در جنگ و از فرماندهان ارشد ستاد کل نیروهای مسلح در حال حاضر، در مصاحبه با خبرگزاری فارس آمار 600 هزار سرباز فراری در جنگ را تایید میکند. (منتشر شده در 5 مهر 87)
در یکی از گزارشهای سپاه استان کرمان در آبان 66 آمار مشمولانِ فراری، تنها در این استان حدود 30 هزار نفر برآورد شده است. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، روزشمار جنگ، ج51، ص847)
این آمار مربوط به زمانی است که بیش از یک سال از تصویب طرح دستگیری مشمولان فراری گذشته است. طرحی که 26 فروردین 65 در مجلس تصویب شده بود. سپاه، کمیته، ژاندارمری و شهربانی موظف بودند مشمولان غایب را دستگیر کنند. مجازاتها هم سنگین بود؛ یک تا سه سال حبس تعلیقی برای کسانی که برای بار دوم فرار کنند و یک تا سه سال حبس برای کسانی که به این افراد شغل می دادند.
با تمام تبلیغات و فشاری که صرف جذب نیرو برای عملیات کربلای 5 شد، این عملیات در زمستان 1365 با 210 هزار رزمنده انجام شد که بنا به اسناد سپاه، 27 هزارشان پاسدار بودند. 66 هزار نفر سرباز و 120 هزار نفر بسیجی. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، روزشمار جنگ، ج 47، ص 206)
این در حالی است که فرماندهان به دنبال جذب چند برابر این نیرو برای عملیات سرنوشتساز این سال بودند.
درست است که بار جنگ و جنگیدن بر دوش مردم بوده و از این لحاظ جنگ هشتساله یکی از مردمیترین جنگهای دنیا است اما نمیتوان گفت جنگ در تمام این سالها بهویژه پس از فتح خرمشهر خواسته تمام مردم ایران بوده است. آمار حدود 210 هزار نیرو برای عملیات بزرگ سال 65، در برابر آمار تقریبی سربازان فراری نسبتِ یکسوم را نشان میدهد که نکات بسیاری در مقایسه این آمار نهفته است. این را هم در نظر بگیرید که گاه چند نفر از یک خانواده در جبهه میجنگیدند اما این احتمال که چند نفر در یک خانواده همزمان سرباز باشند زیاد نیست. یعنی نسبت خانوادههای درگیر با پدیده سرباز فراری عدد بسیار بزرگی را نشان میدهد. البته آمار مهاجران قانونی از کشور نیز قابلتامل است.
نکته جالب اینجاست که این جمعیت قابلتوجه از مردم کشور، چندان صدایی در فضای رسانهای آن روزها نداشتند. اگر مسئولان صلاح نمیدانند که گاهی صدای مخالفان رسانهای شود اما باید آمارهای اینچنینی، آنها را درباره خواسته مردم با پرسشهایی روبهرو کند تا با قاطعیت از خواسته مردم حرف نزنند. اگر این نشانهها در ذهن مسئولان سوالها و تردیدهایی ایجاد میکرد، شاید پذیرش قطعنامه و پایان جنگ در شرایط بسیار بهتری برای ایران رقم میخورد و اینقدر تلخ و تاریک مجبور به پذیرش قطعنامه نمیشدیم.