“امام موسی صدر و دکتر چمران، عشق من در لبنان بودند.”

به گزارش خاطره نگاری به نقل از پایگاه مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، محمدعلی مهتدی، خبرنگار پیشکسوت و از همراهان امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران، در سومین نشست (29 مرداد) از سلسله نشست‌های «داد و بیداد» باشگاه اندیشه با موضوع «امام موسی صدر آنگونه که بود» به سخنرانی پرداخت و از خاطرات خود گفت. آنچه در ادامه می خوانید سخنرانی و پرسش حاضران از دکتر مهتدی در رابطه با امام موسی صدر است:

شاهد جنگ‌های داخلی لبنان و تلاش امام موسی صدر و دکتر چمران بودم

من در دوران خدمت با برادر دکتر مصطفی چمران، یعنی حسین چمران هم‌خدمتی بودم و از طریق او با شهید چمران آشنا شده و تصمیم داشتم برای دیدار او به لبنان بروم. در سال 1353 نیز به من پیشنهاد شد که به عنوان خبرنگار و مترجم خبر به دفتر تلویزیون ملی ایران در بیروت بروم که طبیعتا از آن استقبال کردم.

در ژانویه 1975 به بیروت رسیدم و چند روز بعد از آن جنگ داخلی لبنان آغاز شد. در تمام سال‌های جنگ داخلی لبنان من در این کشور بودم. لبنانی‌ها به دو دسته مسلمان و مسیحی تقسیم شده و همدیگر را می‌کشتند. از نزدیک شاهد این کشتارهای وسیع بودم. همچنین حمله اسرائیل به لبنان در 1978 و تاثیری که پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 بر اوضاع داخلی لبنان داشت، از نزدیک مشاهده کردم. من راوی جنگ 1982 این کشور نیز بودم.

در سال 1365 به درخواست دکتر علی اکبر ولایتی از صدا و سیما به وزارت امور خارجه منتقل شدم و دفتر مطالعات استراتژیک را در لبنان راه‌اندازی کردم. مشابه این دفتر نیز در ایران شروع به کار کرد و از آن سال به بعد در چارچوب وزارت امور خارجه کار تحقیقاتی درباره کشورهای عربی انجام دادیم.

امام موسی صدر و دکتر چمران، عشق من در لبنان بودند. من در این 74 سال عمری که از خدا گرفتم، انسان‌هایی به عظمت آنها در همه زمینه‌ها، ندیدم. این دو اندیشمند مبارز تمام عمر خود را وقف خدمت به دین و خلق خدا کردند.

در سال 1361 پس از شهادت دکتر چمران به جنوب لبنان رفتم و قرار بود فیلمی مستند از زندگی دکتر تهیه کنیم. اما همان روز که ما به لبنان رسیدیم جنگ شروع شد و هواپیماهای اسرائیل، مناطقی از لبنان و همچنین دفتر شهید چمران در مدرسه فنی و حرفه‌ای جبل عامل را زدند. من در آن دفتر به طور اتفاقی وصیت‌نامه شهید چمران را پیدا کردم.

او این وصیت‌نامه را وقتی نوشت که امام موسی صدر به او دستور شکستن محاصره منطقه شیعی نبعه را در سال ۱۹۶۷ داد. دکتر چمران به علت سختی این ماموریت حدس زده بود که شاید شهید ‌شود، به همین سبب آن وصیت‌نامه را نوشته بود. عمق لطافت و ایثار شهید چمران در این وصیت‌نامه مشاهده می‌شود.

لبنان برای امام صدر الگویی برای گفت‌وگوی ادیان است

امام موسی صدر در جایگاه عالمی دینی هیچگاه منتظر نماند تا مردم به سراغش بیایند. او همیشه خود به سراغ مردم می‌رفت و با آنان نشست و برخاست داشت. گاهی اوقات آنقدر وقف تلاش برای بهبود وضعیت مردم می‌شد که یادش می‌رفت غذا بخورد.

امام صدر جاذبه شدیدی دارد، هیچگاه لبخند از لبانش به کنار نمی‌رفت. چنان با محبت با همه صحبت می‌کرد که در همان دقایق اول طرفین صحبت احساس آرامش می‌کردند. او دافعه ندارد و بین انسان‌ها فرق نمی‌گذارد و معتقد به کرامت انسانی است.

در اندیشه امام موسی صدر ادیان ابراهیمی وحدت دارند و سرچشمه همه آنها یکسان است و ادیان برای خدمت به انسان‌ها آمده‌اند. شخصیت او فوق مذهب و دین است و در مقام عالمی شیعی به مدارس دینی اهل سنت و کلیساها می‌رود و سخنرانی می‌کند. یکی از سخنرانی‌های مهم او در کلیسای کبوشیین بیروت است.

امام صدر لبنان را به عنوان ماکت و الگویی برای گفت‌وگوی ادیان می‌بیند و اگر فرصت بود و پروژه گفت‌وگویی‌ او در این کشور به نتیجه می‌رسید، می‌توانستیم در نقاط دیگر جهان نیز آن را پیاده کنیم. ارتباط امام صدر با سران کشورهای منطقه و کشورهای عربی در دوران فعالیت خود نیز عالی بود و شخصیت‌های بزرگ منطقه شیفته امام صدر بودند.

نخستین مصاحبه‌ام با امام صدر در قاهره بود

اولین بار که برای قرار مصاحبه با امام صدر با مجلس شیعیان تماس گرفتم، ایشان در مجلس نبودند تا هماهنگ کنیم. 10 دقیقه بعد منصور قدر، سفیر وقت ایران در بیروت به دفترم زنگ زد و پرخاش کرد که چرا به مجلس شیعی زنگ زده‌ام و من را از هرگونه تماسی با امام موسی صدر نهی کرد. من پاسخ دادم که تا کنون با همه حتی با کمال جنبلاط دیدار کرده‌ام و با موسی صدر هم دیدار می‌کنم، من مامور شما نیستم.

اما دیدار با امام صدر در لبنان سخت بود. بنابراین نخستین دیدار من با امام در قاهره رخ داد. در سال 1976 جنگ داخلی لبنان به اوج رسیده بود و من نیز به دلیل عدم امکان فعالیت در لبنان به قاهره رفتم. امام نیز همان زمان به قاهره آمده بود تا با جمال عبدالناصر و دیگر سران عرب ملاقات کند تا راه‌حلی برای بحران لبنان پیدا کنند. امام در هتل هیلتون قاهره اقامت داشت.

به هتل رفتم تا با امام دیدار کنم، اما گفتند که ایشان خارج از هتل هستند. کنار آسانسور منتظر ایشان ایستادم. وقتی آمدند من خشکم زد و نتوانستم صحبت کنم. ایشان به فارسی از من پرسید با من کاری دارید؟ در حالی که نه من را می‌شناخت نه می‌دانست که من فارس زبانم، و این برای من جالب بود. به اتاق ایشان رفتیم و تا ساعت 2 نیمه‌شب صحبت کردیم. من تماس گرفتم و فیلمبردارم به هتل آمد و نخستین مصاحبه تلویزیونی‌ ملی ایران به زبان فارسی را با امام صدر ضبط کردیم اما تا پیش از پیروزی انقلاب این مصاحبه پخش نشد. پس از انقلاب من به آرشیو صدا و سیما سر زدم و فیلم مصاحبه را پیدا کرده و مونتاژ کردم که در نهایت پخش شد. این مصاحبه مرجع مناسبی برای یافتن علل و چرایی شروع جنگ داخلی در لبنان است.

در هر صورت فعالیت امام صدر در لبنان بسیار مهم است و باید مورد بازخوانی ما قرار گیرد. تا پیش از او جامعه شیعی لبنان در اوج فلاکت بود و لبنانی‌ها شیعیان را اصلا انسان نمی‌دانستند. امام، طایفه شیعه را نهادینه و نهادهای مردمی مهمی مانند مجلس اعلا، جنبش امل، مدرسه فنی و حرفه‌ای، بیت الفتاه و… ایجاد کرد. همچنین برای مبارزه با فئودالیزم سیاسی نیز برنامه مفصلی ریخت.

پرسش مخاطبان و پاسخ محمدعلی مهتدی:

پرسش: نقش شیخ محمد منتظری در عدم ارتباط مناسب میان شیعیان لبنان و انقلابیون ایران در ابتدای انقلاب و همچنین عدم پیگیری پرونده امام موسی صدر از جانب انقلابیون را چگونه می‌بینید؟

پاسخ: محمد منتظری با جناح چپ لبنان و گروه‌های فلسطینی چپ کار می‌کرد و در صحنه فعالیت شیعی حضور نداشت. او و طیف هم‌فکرانش، خط فکری امام موسی صدر را قبول نداشته و شرعا حرام می‌دانستند که یک مسیحی، رئیس جمهور مسلمانان در لبنان شود. امام صدر همزیستی مسالمت آمیز را تبلیغ می‌کرد و در مقابل، منتظری این همزیستی را منافات با دین می‌دانست.

منتظری و همفکرانش نگذاشتند که تشکیلات امام صدر در لبنان با انقلاب ایران وصل شود و حتی بنای درگیری با شیعیان لبنان را گذاشتند. او روزی تعدادی از دختران و پسران پرشور را به اسم مبارزه با اسرائیل و آزادی قدس شریف، به لبنان و پادگانی که در جنوب این کشور داشتند، منتقل کرد و پس از آموزش نظامی به آنها، پایگاه جنبش امل را به عنوان پادگان اسرائیل نشان داد و باعث درگیری آنها با شیعیان لبنان شد. آن ایرانی‌ها به هیچ عنوان نمی‌دانستند که با شیعیان لبنان در جنگ هستند. پاسپورت این عده در دست سازمان الفتح فلسطین باقی ماند و تعدادی از آنها کشته شده و تعدادی دیگر به اروپا و دیگر کشورهای عربی رفتند. پس از حمله اسرائیل به لبنان، فلسطینی‌های الفتح از این پاسپورت‌های ایرانی برای فرار از ایست بازرسی‌های اسرائیلی‌ها در لبنان بهره بردند.
پس از مشاهده فعالیت‌های مخرب شیخ محمد منتظری، من از دفتر آیت‌الله منتظری وقت ملاقات گرفتم تا فعالیت‌های پسرش را به او گوشزد کنم. مسئولان دفتر ابتدا قبول کردند، اما پس از اینکه من را شناختند نگذاشتند در روز ملاقات، آیت‌الله منتظری را ببینم.

پرسش: نظر امام صدر درباره سازمان مجاهدین خلق ایران چه بود؟

پاسخ: به طور مستقیم از امام صدر سخنی درباره مجاهدین خلق ایران نشنیدم. امام صدر به هر حال معتقد به تغییر غیرمسلحانه بود و این با مبانی مجاهدین خلق ایران نمی‌خواند. در سالی هم که رهبران اولیه سازمان مجاهدین خلق زندانی شدند، آیت الله مطهری، آیت الله مفتح و چند نفر دیگر از امام صدر که آن زمان در ایران حضور داشت، درخواست کردند تا با شاه ملاقات و آزادی آنها را از او درخواست کند. البته رهبران اولیه سازمان، انسان‌های پاکی بودند و با طیف‌های بعدی تفاوت داشتند. امام صدر اعتقاد داشت که اگر هم بگوید شاه قبول نمی‌کند. به هر حال امام به آن ملاقات رفت و آن درخواست را نیز مطرح کرد که شاه قبول نکرد.

همین ملاقات بدل به دستاویزی برای مخالفان امام شد و از آن برای حمله به امام صدر بهره بردند. منصور قدر، سفیر ایران در لبنان نیز برنامه داشت تا چهره امام صدر در لبنان را تخریب کند.

پرسش: نظر روحانیون و مراجع قم و انقلابیون ایران نسبت به امام صدر چگونه بود؟

پاسخ: امام صدر با مراجع تقلید مرتبط بود. به دلیل نیاز مالی که پروژه‌هایش در لبنان داشتند، مراجعی چون آیت‌الله گلپایگانی حجم عمده‌ای از وجوهات دریافتی را به امام صدر در لبنان می‌رساندند. معمولا روحانیونی که از قم برای دیدار با امام صدر به لبنان می‌رفتند به همراه خود وجوهات شرعی را آورده و به امام صدر تحویل می‌دادند.

جنگ داخلی لبنان ابتدا بین مسیحیان و مسلمانان نبود. مجموعه‌ای از احزاب چپ در لبنان حضور داشتند که حرکتی را به نام جنبش ملی آغاز کردند. در راس این احزاب تشکیلات کمال جنبلاط بود. او رهبر فرقه دروزی در لبنان بود و یکی از مهم‌ترین زمین‌داران و فئودال‌ها به شمار می‌رفت. مضحک آنکه این زمین‌دار، سوسالیست شده بود. او روی دوش عرفات سوار شد تا سیستم سیاسی لبنان را به جمهوری دموکراتیک خلق تغییر دهد، چرا که در آن سیستم نمی‌توانست رئیس جمهور، نخست وزیر یا رئیس مجلس شود. یاسر عرفات نیز از جنبلاط به عنوان ویترین لبنانی خود و تشکیلاتش بهره می‌برد.

زمانی که حرکت امام صدر اوج گرفت، تضادی بین احزاب چپ و شیعیان پیش آمد. احزاب چپ معمولا بین شیعیان طرفدار داشتند، چرا که آنها از فقر شیعیان سواستفاده کرده و آنها را جذب خود می‌کردند. جنوب لبنان که محل شیعیان بود در ناامنی و فقر کامل بود و احزاب چپ و فلسطینی‌ها به هر شیعه‌ای که جذبشان می‌شد، به‌جز اسلحه ماهانه یک کیسه آرد و صد دلار نیز پول می‌دادند. با شروع جنبش امام صدر شیعیان از این گروه‌ها بیرون آمده و به امام پیوستند.

زمانی که انقلاب اسلامی ایران نیز پیروز شد، هم جناح‌های چپ لبنان و هم گروه‌های فلسطینی به شدت ترسیدند و فکر کردند که اگر انقلاب ایران پشت شیعیان لبنان دربیاید دیگر نمی‌توان منطقه را کنترل کرد. به‌ویژه آنکه امام خمینی(ره) نیز در نجف گفته بود که در صورت پیروزی انقلاب ایران موسی صدر حکومت را اداره خواهد کرد.
بنابراین جناح‌های چپ در لبنان، حزب توده ایران، احزاب فلسطینی، مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی و افراد دیگری که مدتی در سازمان الفتح بودند، در ایران شایعه کردند که مصطفی چمران جاسوس اسرائیل و آمریکاست. این دسته حتی شهید چمران را عامل و جلاد کشتار تل الزعتر معرفی کردند و همین‌ها نیز عاملی بودند تا پرونده امام صدر در ابتدای انقلاب علیرغم دستور صریح امام خمینی، پیگیر نشود.

تاریخ درج مطلب: پنجشنبه، ۸ شهریور، ۱۳۹۷ ۹:۵۳ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات تاریخ معاصر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *