خاطره ای مادرانه از بی بی، مادر امام موسی صدر؛ « مسافرند. یک وقتی می آیند، یک وقتی هم می روند.»

دکتر فاطمه طباطبایی، خواهرزاده امام موسی صدر، به خاطرات شیرینی از مادر سید موسی صدر اشاره می کند. به گزارش خاطره نگاری، قرار است مجموعه خاطرات دکتر طباطبایی به همراه خاطراتی دیگر به زودی در کتابی با نام «ایام غربت» از سوی انتشارات موسسه امام موسی صدر منتشر شود. به مناسبت روز مادر بخشهایی خواندنی از این خاطرات را که درباره بی بی است، به نقل از پایگاه موسسه امام موسی صدر می خوانیم:

«معمولا تابستان که فرامی رسید و تعطیلات آغاز می شد، خانواده دایی جان موسی از لبنان به قم می آمدند. همه خانواده صدر برای دیدار ایشان به خانه مادربزرگم می آمدند. حیاطشان هم بزرگ بود. بعضی شب ها در حیاط رختخواب می انداختند و می خوابیدند. تابستان همه در سرداب بودند، ظهر هم که می شد، سفره می انداختند از این طرف تا آن طرف و همه دور هم می نشستند و غذا می خوردند. خب برای ما طبیعتا خیلی شیرین بود.
یک روز که به خانه بی بی رفتم همه مسافران رفته بودند و این برای من بسیار دردآور بود؛ رفتم در یک حیاط بزرگی که یک ماه شلوغ بود و همیشه پر بود، بعد دیدم که هیچ کس نیست. بی بی بالا در ایوان نشسته بودند، کتابشان هم باز بود و قرآن می خواندند. به نظر من باید حالشان خیلی از من بدتر می شد. گفتم بی بی، جای مسافرها خیلی خالی است، خیلی. شما ناراحت نیستید؟ گفتند نه مادرجان. خب مسافرند. یک وقتی می آیند، یک وقتی هم می روند. دارم دعا می خوانم و شکر می کنم که الحمدالله اینها آمدند، سالم آمدند، سالم رفتند. من هم توانستم که ازشان پذیرایی کنم، یک جایی داشتم که دور هم جمع بشوند، همدیگر را ببینند. خب باید بروند دیگر. باید بروند سر خانه و زندگیشان، الحمدلله رفتند و رسیدند. این کلامشان و نگاهشان خیلی برای من جالب بود.»

تاریخ درج مطلب: پنجشنبه، ۹ اسفند، ۱۳۹۷ ۹:۰۳ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات مشاهیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *