رازی که بعد از انتشار کتاب ابراهیم هادی فاش شد؛ باخت در فینال کشتی!

«ابرام [شهید ابراهیم هادی] کشتی می‌گرفت. من، ابرام، شهید اصغر رنجبران و چند نفر دیگر پیش حاج حسن نجار، جایی بالای میدان خراسان می‌رفتیم، ورزش زورخانه. ابرام آن موقع شیرین کار آنجا بود. به مسابقات کشتی قهرمانی جوانان کشور راه پیدا کرد و رفت فینال. بعضی‌ها که هنوز کشتی بلد نبودند، به فینال رسیدند. اما ابرام که خدای کشتی بود در آن مسابقات به همان نابلدها باخت. آن موقع همه تعجب کردند. اما بعد از اینکه کتاب ابرام منتشر شد و گل کرد یکی به من زنگ زد گفت؛ یک نفر می‌خواهد شما و داداش ابرام را ببیند، کار خیلی واجبی دارد. ما قرار گذاشتیم مسجد شهدا، آنجا آقایی را دیدیم که گفت؛ من دایی آن پسری هستم که آقا ابرام در آن مسابقه بهش باخت. بعد از 33 سال آمد و گفت: «یادت هست آن مسابقه را؟ آن موقع خواهر زاده‌ام که رقیب آقا ابرام تو فینال بود، آبجیم یک دختر تو خونه داشت که سر جهازش نمی‌تونست راهی خانه بختش کنه، برای همین من رفتم به ابرام گفتم خواهرزاده من رقیب فینال توست، اگر تو ببری که هیچ اما اگر اون اول بشه با 10 هزار تومانی که به نفر اول می‌دن خواهرم می‌توانه جهاز دخترش را بخره. ما شنیده بودیم آقا ابرام جبهه می‌رود و… اما غرورمان اجازه نداد برویم پیشش. بعد که شهید شد و کتابش را دیدیم، خواهرم بی‌طاقت شد به من گفت برو بگو آقا ابرام این کار را کرده…» ابرام و شاهرخ باهم رفیق بودند مرامشان هم مثل هم بود.»

راوی: سید ابوالفضل کاظمی

منبع: روزنامه ایران، شماره 6378، شنبه 1395/9/20

تاریخ درج مطلب: یکشنبه، ۱ مرداد، ۱۳۹۶ ۸:۴۰ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات شهدا و دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *