روایتی شنیدنی از عملیات مرصاد؛ وقتی ترافیک کار دست منافقین داد!

آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی دکتر مجید مختاری راوی همراه محسن رضایی در عملیات مرصاد است که با روزنامه ایران انجام شده:

استعداد نظامی لازم برای این کار را داشتند؟

کل نیروهای نفاق کمی بیشتر از 5 هزار نفر بود که در تیپ‌های 140 الی 150 نفره سازمان دهی شده بودند. البته تیپ‌های آنها استاندارد‌های معمول را نداشت و هر تیپ 140 یا 150 نفر بیشتر نبودند. یعنی به اندازه نصف یک گردان ولی اسم تیپ برروی آنها گذاشته بودند. تکیه آنان در داخل برروی پیوستن ضد انقلاب داخلی و عمدتاً زندانیانی بود که در زندان‌ها به سر می‌بردند. ارتباط‌هایی هم ازقبل برقرار کرده بودند تا از وجود هواداران زندانی خود و سایر زندانیانی که به جرایم مختلف در حبس بودند برخوردار شوند. بنا بود به هر شهری که می‌رسند ابتدا بروند سراغ زندان‌ها و زندانیان را آزاد کنند. زندانیان هم احتمالاً همکاری می‌کردند. این کل طرحی بود که منافقین پیش‌بینی کرده بودند و به اجرا گذاشتند.

دلیل شکست منافقین چه بود؟

بعد از اقدامات ارتش عراق نیروهای منافقین وارد کشور شدند و تا اسلام آباد بدون هیچ گونه مشکلی جلو آمدند. در اسلام آباد مردم و نیروهای پراکنده مختصر مقاومتی کردند، ولی تا اسلام آباد موفقیت با آنان بود. اما وقتی برای رسیدن به کرمانشاه گردنه حسن آباد و تنگه چارزبر را پیش رو داشتند به دلیل عارضه‌های طبیعی ناچار بودند برای ادامه مسیر متکی به جاده پیش بروند ضمن آنکه ستون منافقین بگونه‌ای طرح‌ریزی شده بود که باید از جاده حرکت می‌کردند. چون ماشین‌هایشان پی‌ام پی‌های چرخدار بود و بیرون از جاده کارآیی چندانی نداشت. در چارزبر ستون منافقین در ترافیک گیر می‌افتد و از ادامه حرکت باز می‌ماند. مردم وقتی از حمله منافقین خبردار می‌شوند به سمت کرمانشاه هجوم می‌آورند و براثر ازدحام ترافیک سنگینی در تنگه چارزبر ایجاد می‌شود و ستون منافقین پشت ترافیک و ازدحام پیش‌بینی نشده متوقف می‌شود، تا اینکه یگان‌های رزمی سر می‌رسند و در مقابل آنها خط دفاعی تشکیل داده و به مقاومت می‌پردازند. نخستین یگانی که در وهله اول با منافقین مواجه می‌شود، نیروهای عراقی هستند که در لشکر بدر سازماندهی شده بودند. یک تیپ از لشکر بدر در حال جابه‌جایی به‌ سمت جنوب بود که با ستون منافقین مواجه شده و با آنان درگیر می‌شود. به دنبال آن تعدادی از نفرات لشکر انصار و قائم سمنان هم می‌رسند و تقریباً خط مستحکمی را تشکیل می‌دهند و با نیروهای منافقین درگیر می‌شوند. در این زمان با فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی چند هلی کوپترارتش ستون منافقین را هدف آتش باری خود قرار می‌دهند وتلفات زیادی را به آنان تحمیل می‌کنند. آقای هاشمی رفسنجانی که از آغاز حمله منافقین در کرمانشاه بود ابتدا باورش نمی‌شد که نیروهای حمله‌کننده منافقین باشند.یعنی در ابتدا هیچ کس باور نمی کرد. سردار شعبانی فرمانده وقت تیپ بعثت 4 کرمانشاه وقتی نزد آقای هاشمی رفسنجانی می‌رود آقای هاشمی از ایشان می‌خواهد برود و خبر بیاورد. سردار شعبانی می‌رود، بررسی می‌کند و به آقای هاشمی رفسنجانی گزارش می‌دهد که بله نیروهای عراقی نیستند که حمله کرده‌اند و افراد حمله کنند شبیه ایرانی‌ها بوده و احتمالاً منافقین هستند.

فرماندهان ارشد جنگ چه زمانی متوجه حمله شدند و عکس العمل‌شان چه بود؟

روز سوم مرداد تمام شده و تاریکی شب فرارسیده بود که خبرحمله از غرب به قرارگاه داده شد. سردار محسن رضایی فرمانده وقت سپاه حساس شد که نیروهای دشمن چطور توانسته‌اند تا این حد پیش بیایند. با منطق نظامی امکان نداشت که یک ارتش کلاسیک بدون تأمین جناحین اقدام به پیشروی در عمق خاک حریف کند. بنابراین نخستین سؤال فرماندهان این بود که این نیروها چه کسانی هستند! و با خود می‌گفتند بعید است عراقی باشند، چرا که این حرکت نوعی انتحار بود و دلیلی نداشت در آن وضعیت ارتش عراق دست به چنین کار احمقانه‌ای بزند. سردار رضایی جبهه جنوب را ساماندهی کرده و به سردار غلامپور سپرد و خودش با هلی کوپتر به غرب آمد و در یکی ازبلندی‌های اسلام آباد مستقر شد. تعدادی از نیروهای لشکر 27، تعدادی از بچه‌های انصار و تعدادی از رزمندگان لشکر 57 ابوالفضل آنجا بودند. سردار رضایی شروع به سازماندهی نیروهای موجود کرد. نخستین اقدام این بود که پیشروی ستون دشمن متوقف شود. برای این کار باید یک خط دفاعی تشکیل می‌شد که شد و مقاومت خوبی هم انجام گرفت. سردار شوشتری ازفرماندهان قرارگاه نجف هم خود را رساند و همزمان با درگیری عملیات مرصاد طراحی و به اجرا درآمد. محورعملیات روی تک منافقین متمرکز بود و از طرفین به دشمن فشار زیادی وارد آمد. نیروهای لشکر 27 و لشکر عاشورا به همراه یک تعدادی دیگر نیرو از سایر یگان‌ها به نفرات دشمن در تنگه چارزبر حمله ور شدند. مرحوم سردار دانشیار مأموریت یافت تا دشمن را از پهلو مورد حمله قرار دهد. سردار بهروز مرادی فرمانده یکی از تیپ‌های منطقه هم از پهلو به دشمن یورش آوردند. در ساعات اولیه عملیات مرصاد، سیل عظیم نیرو از سراسر کشور وارد منطقه شد.اغلب آنها به‌طور خود جوش و با امکانات شخصی خود را به معرکه جنگ رسانده بودند. من تاریخ ایران را خوب مطالعه کرده‌ام، در سابقه مردم ایران چنین چیزی ندیده‌ام. یعنی ندیده‌ام که مردم این‌طور نسبت به یک گروه تا این حد تنفر داشته باشند. مردم به دلیل خیانت‌ها و جنایاتی که منافقین مرتکب شده‌اند عکس‌العمل فعالی از خود بروز دادند که در تاریخ ثبت خواهد شد.

آیا سران نفاق هم در منطقه حضور داشتند؟

خیر، بلکه فرماندهان میانی با بیسیم با مسعود و مریم رجوی در خاک عراق ارتباط داشتند. حتی خبررسید که هلی کوپتری آمد و از اسلام آباد، یکی از فرماندهان آن منطقه را که احتمالاً فرد مهمی بوده با خود برده است. نیروهای منافقین از طریق اسلام آباد کنترل می‌شدند و از شنود بیسیم‌هایشان پیدا بود که فشار سنگینی را تحمل می‌کنند. اما رجوی دستور عقب نشینی نمی‌داد. نهایت فشار آنقدر سنگین شد که روز پنجم همه پا به فرار گذاشتند. یک تعداد که بریده بودند و تابع دستور نبودند و فرار می‌کردند. نفرات منافقین در منطقه پخش شده بودند که عده‌ای از آنان بتدریج دستگیر شدند. در این عملیات منافقین حدود 2 هزار نفر کشته و مجروح و دستگیر شده دادند و به 35 الی40 درصد تشکیلات منافقین ضربه وارد آمد.

بازتاب این شکست در میان اعضای سازمان چه بود؟

بعد از عملیات رجوی برای اعضا جلسه توجیهی گذاشت. به جای اینکه به اشتباهات خود اقرار کند با فرا فکنی به طرح تئوری «تنگه و توحید» پرداخت و علت شکست را افتادن در دام تنگه‌های دنیاخواهی و وابستگی به علایق دنیایی قلمداد کرد. رجوی در این جلسه می‌گوید: علت شکست ما قوت جمهوری اسلامی نبود، ضعف نظامی ما نبود، ضعف نفسانی شما بود! ضعف مبانی معرفتی شما بود. سازمان که به صورت خطی از بالا به پایین اداره می‌شد به تحلیل‌های مسعود رجوی بهای فوق‌العاده‌ای می‌داد و تحلیل‌های او را به خورد رده‌های سازمان می‌دادند و کسی جرأت مخالفت نداشت. ظاهراً یکی، دو نفری هم که به این تحلیل نقد داشتند حذف شدند. البته خیلی‌ها بتدریج از سازمان بریدند و این بریدگی به رده‌های بالای سازمان نیز سرایت کرد و چیزی نزدیک به 18 یا 19 کتاب توسط اعضای منافقین علیه رجوی نوشته و منتشر شد.

بعد از فروپاشی رژیم بعث عراق و بیرون آمدن برخی از اسناد آیا اطلاعات تازه‌ای در رابطه با عملیات مرصاد به دست آمد؟

بله! اسناد همکاری سران سازمان با اطلاعات عراق به دست آمده است. همچنین اسناد جلسه‌ای که منافقین می‌رفتند و از رژیم بعث عراق پول می‌گرفتند تا با آن پول سلاح وامکانات خریداری شده و علیه مردم کشورمان استفاده شود برملا شده است. بر اساس این اسناد در آستانه عملیات فروغ جاویدان تعداد زیادی ازخودروهای وانت که در عراق بود را منافقین به منظور استفاده در عملیات خریدند طوری که قیمت وانت تویوتا به چند برابر قیمت واقعی خود رسید.

منبع: روزنامه ایران، شماره 6552، چهارشنبه 1396/5/4

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۴ مرداد، ۱۳۹۶ ۳:۵۶ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات شهدا و دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *