عباس دوران چگونه انتقام دختر پرستار را از عراقی ها گرفت؟

در همان روزها (آستانه عملیات بیت المقدس) و در منطقه مشغول صرف ناهار بودیم که ناگهان یکی از بچه های تکاور نیروی دریایی ارتش با حالتی پریشان و آشفته وارد شد؛ خیلی بغض کرده بود و در نهایت نتوانست مانع گریه کردن خود شود. وقتی دلیل این حالت را از وی جویا شدیم؛ این تکاور که به سختی حرف می زد؛ گفت: همین الان از خرمشهر می آیم؛ ساعاتی قبل صحنه هایی دیدم که بسیار تکان دهنده و وحشتناک بود و برایم به کابوسی تبدیل شده است.
تکاور در خصوص جزییات صحنه هایی که مشاهده کرده بود گفت: در خرمشهر وقتی بعثی ها حمله کردند؛ من خود را درون یک تانکر خالی از آب پنهان نمودم؛ تانکر هم به حدی گلوله خورده بود که سوراخ سوراخ شده بود وقتی از یکی از این سوراخها بیرون را نگاه می کردم؛ دیدم بعثی ها یک دختر پرستار را به اسارت در آورده اند آنها بعد از آزار و اذیت بسیار به این دختر معصوم؛ در نهایت تیر خلاصی به سر او زدند و دخترک پرپر شد. در همین لحظه سرلشکر شهید عباس دوران بسیار متاثر و ناراحت شده بود؛ از جای برخاست و گفت: زود باشید بچه ها؛ الان موقعش است که یک ضربه حسابی به این نامردها بزنیم و حق آن دختر معصوم را بگیریم.
وقتی با عباس به پرواز درآمدیم؛ نزدیکی های جزیره مینو چادرهای بعثی ها را مشاهده کردیم و دیدیم که افسرانشان روی صندلی نشسته بودند و سایر افراد آنها به صورت چهار ردیفی ایستاده بودند و آشپزها مشغول دادن غذا به آنها بودند.
در این هنگام به اتفاق شهید دوران؛ آنها را به رگبار مسلسل بستیم و درست مانند یک سفره ۱۰۰ متری که از فراز آسمان مشهود است؛ دیدیم که همه آنها قلع و قمع و بر زمین پهن شدند؛ در این هنگام دیدم که دماغ هواپیمای شهید دوران چپ و راست می شود؛ احساس کردم که هواپیمای وی آسیب دیده اما موضوع این نبود بلکه این هم رزم من چنان خشمگین و برآشفته شده بود که چپ و راست می رفت و بعثی ها را درو می کرد. در این هنگام شهید دوران فریاد می زد انتقام آن دختر پرستار را می گیرم.

راوی: امیر کیومرث حیدریان

منبع: پایگاه اطلاع رسانی ارتش

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۲۸ تیر، ۱۳۹۶ ۶:۵۹ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات شهدا و دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *