ماجرای تشر زدن هاشمی رفسنجانی به مهدی در شب عاشورا
امروز [عاشورا]، در منزل بودم. آقایان [عباس] کوثری و سید عباس حسینی از وعاظ قم آمدند و در منزل روضه خواندند؛ به هریک هزار تومان دادم و یک قواره پارچه به آقای کوثری که بهتر [روضه] میخواند؛ اشک خوبی گرفت. خواستههائی هم در رابطه با آب و بهداری قم مطرح کردند.
گزارشها را آوردند. مطلب مهمی نداشت. زیارت عاشورائی خواندم. مهدی با اجازه [گرفتن از من]، همراه همدرسی هایش برای شرکت در عزاداری، بیرون رفت. قرار بود تا ساعت ده شب بیاید که دیر کرد. عفت ناراحت شد و بیتابی میکرد؛ بالاخره ساعت یازده شب، با دکتر سعید لاهوتی برای پیدا کردن مهدی بیرون رفتند. نزدیک خانه به او برخورده بودند که پیاده به طرف خانهمیآمدند. ساعت یازدهونیم شب، مسئله تمام شد و به خانه رسیدند؛ تشری هم به مهدی زدم وخوابیدیم.
منبع: کارنامه و خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۶۳، نشر معارف انقلاب، خاطره روز ۱۴ مهر