نوروز پس از انقلاب اسلامی

صادق زیباکلام در سلسله یادداشتهایی به روایت نوروز در زمان رضا شاه و نوروز در زمان مصدق تا آغاز انقلاب اسلامی پرداخت. در آخرین یادداشت روایتی از نوروز پس از انقلاب اسلامی اشاره کرده است:

دو عامل به‌تدریج نوروز را احیا کرد؛ همان دو عاملی که باعث نضج گرفتن و احیای شدید پارسی‌گرایی و توجه به ایران قبل از اسلام شدند. نخست رویکرد منفی و تا حدودی از سر کبر و غرور برخی از چهره‌ها و شخصیت‌ها نسبت به ایران قبل از اسلام بود؛ امری که نه ضرورتی داشت و نه به صلاح بود. عامل دوم برخی سرخوردگی‌های سیاسی و اجتماعی بود. رفتن به سمت پارسی‌گرایی و تمدن قبل از اسلام به‌تدریج بدل ‌شد به یک نوع مکانیسم دفاعی در برابر بسیاری از نیروهای سیاسی کانون‌های قدرت.

هرقدر که سرخوردگی سیاسی و اجتماعی در سطح جامعه بیشتر می‌شد، به همان میزان هم گرایش به پارسی‌گرایی و تمدن قبل از اسلام هم افزایش پیدا کرد. برای بسیاری از ایرانیان پارسی‌گرایی در حقیقت بیش از آنکه معلول اعتقادات عمیق فلسفی-تاریخی با فرهنگ و تمدن قبل از اسلام باشد، در حقیقت یک‌جور تقابل با ایدئولوژی دولتی حاکم در ایران بود. این قاعده کلی شامل نوروز هم می‌شد. برای بسیاری از اقشار و لایه‌های سنتی‌تر و مذهبی‌تر جامعه که لزوماً یا مشکل سیاسی ندارند یا کمتر آن را احساس می‌کنند، نگاهشان به نوروز همان نگاهی است که 50 سال پیش یا قبل از انقلاب بود؛ اما برای بسیاری دیگر، نوروز، چهارشنبه‌سوری، سیزده‌بدر و هر نماد و سمبل دیگر ایران قبل از اسلام، همچون علامتی برای نشان دادن مخالفتشان با بسیاری از سیاست‌های حاکم است.

دولتمردان نیز متوجه این مسئله شده‌اند. یک واکنش آنان این بوده که مثل گذشته‌ها سعی نکنند در برابر تمدن ایران قبل از اسلام جبهه‌گیری نمایند. برخی در حقیقت تا آنجا پیش رفته‌اند که بیرق ایران، ایران‌گرایی و پارسی‌گرایی را خود به دست گرفته‌اند. یک واکنش عمومی‌تر این بود که بسیاری از مسئولان به این تفکر رسیده‌اند که چرا ما در برابر ایران قبل از اسلام و نمادهای آن همچون نوروز موضع‌گیری می‌کردیم؟ حالا که نمی‌شود نوروز را محدود کرد، سیزده‌بدر را منسوخ کرد، چهارشنبه‌سوری را جمع کرد و… سعی کنیم آن‌ها را مصادره و به‌اصطلاح «اسلامی» کنیم. سیزده‌بدر شد روز طبیعت، نوروز هم شد یک جشن ملی- اسلامی و … مسئولان برای اینکه از زهر به کار گرفته شدن نوروز، چهارشنبه‌سوری یا سیزده‌بدر به‌عنوان یک حربه سیاسی علیه‌شان بکاهند، خودشان هم افتاده‌اند به تلاش در جهت بزرگداشت این آئین‌ها. بعضاً در «اسلامیزه» کردن نوروز و… آن‌چنان متوسل به حجیت‌ها و انگاره‌های دینی می‌شوند که بعید نیست چند سال دیگر نوروز بدل شود به یک پدیده اسلامی.

نوروز هیچ ارتباطی به اسلام ندارد. تنها اعیادی که رسول اکرم(ص) بزرگ می‌داشتند، در درجه اول عید فطر و در مرتبه بعدی عید قربان بوده. برخلاف ایران در تمامی کشورهای اسلامی دیگر، عید فطر یک مناسبت بسیار بزرگ و مفصل است. ما تنها کشور اسلامی هستیم که به عید بزرگ فطر اهمیت زیادی نمی‌دهیم. تنها مسئله مهم برایمان در عیدی که در سنت رسول‌الله(ص) و صحابه صدیقشان مهم‌ترین عید بوده آن است که آیا هلال ماه رویت شده یا نه. بدون اینکه آن رفتار و بزرگداشت را که مسلمین در کشورهای دیگر برای اعیاد فطر و قربان قائل‌اند را انجام بدهیم.

گفتن این سخن که عید نوروز هیچ ربطی به اسلام ندارد و آن‌قدر تلاش نکنیم که آن را به شریعت بچسبانیم، به‌هیچ‌روی به معنای آن نیست که از آن‌طرف پشت‌بام بیفتیم. در برابر آن جبهه‌گیری کنیم و خواسته باشیم آن را خوار کنیم (همچنان که برخی تلاش کردند بعد از انقلاب این‌گونه کنند). خیلی سنت‌ها و آداب‌ورسوم دیگر هم، چه در عربستان و چه در جوامع دیگر بوده‌اند که ربطی به اسلام نداشتند اما درعین‌حال آداب‌ورسوم خوبی بودند و منافاتی هم با اسلام نداشتند و نه رسول‌الله (ص)، نه صحابه صدیق و نه خلفای راشدین خواهان جمع شدن این آداب‌ورسوم نشدند. به‌بیان‌دیگر، نه نیازی هست که ما آن‌گونه که در سال‌های نخست انقلاب، بعضاً عده‌ای انجام دادند، موضعی علیه نوروز بگیریم و نه ایضاً نیازی هست که این‌گونه که ظرف سال‌های اخیر مد شده، نوروز را روی سرمان بگذاریم و اصرار نماییم آن را به اسلام بچسبانیم.

کلام آخر اینکه، به‌جای آنکه برای عقب نیفتادن از دیگران، نوروز را روی سرمان بگذاریم و حلوا حلوا کنیم، شاید بهتر باشد که ببینیم چرا چه شد که در مقطعی (سال‌های نخست انقلاب) نوروز، نوروز بود اما امروزه بسیاری از مردم این همه به آن توجه نشان می‌دهند و آن را بزرگ نموده‌اند؟

منبع: کانال تلگرام صادق زیباکلام

تاریخ درج مطلب: دوشنبه، ۶ فروردین، ۱۳۹۷ ۱۱:۵۶ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات تاریخ معاصر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *