استادیوم؛ حاشیه نگاری بازی استقلال-الریان
بهمن هدایتی در کانال حسین دهبای نوشت:
دیروز [13 فروردین] برای اولین بار تو عمرم رفتم استادیوم و یک بازی فوتبال ( استقلال-الریان) رو دیدم، اینها چیزهایی است که برداشت کردم:
سیستم بلیطفروشی؛ انتظامات، سرویسهای بهداشتی ،حتی خود ساختمان فرسوده استادیوم یک بیکرامتی بزرگ داشت: هوادار فوتبال کمارزش و لمپن و غیرقابل اعتماد است پس لایق هررفتاری است ولو پول بدهد؛ تماشاگر تحمل میشود در واقع..چون باشگاهها هم نفتی-رانتی هستند
استادیوم یک پادگان یا مستراح بزرگ بود که انگار سربازهایش یا مشتریهایش سه چهار ساعتی آزاد باشند؛ ازادی برای فحاشی و حواله کردن اسافل اعضا به رقیب و حتی بازیکن تیم خودی، یک نوع لذتورزی کودکانه مذکرانه خالص! معصومانه و کودکانه از این نگاه که انگار تلافی تحقیرها را درمیآوردند با آن فحش های +۱۸
دوست همراهم میگفت تا فیفا ایران را مجبور نکرد، برای تماشاگران صندلی پلاستیکی نصب نکردند و سالهای سال تماشاگران توی سرمای زمستان و داغی تابستان روی بلوکهای سیمانی مینشستند
در فوتبال، هواداران و تماشاگران این حق و آزادی را دارند که بازیکن محبوب یا نامحبوب خودشان را زنده و مستقیم و جمعی به چالش و فحش بکشند..اتفاقی که برای سلبریتیهای دیگر کمتر میافتد یا اصلا اتفاق نمیافتد
پیامی که موفقیت مربیهای خارجی برای فوتبال ایران به تماشاگران، ناظران و مردم و عوام و خواص میدهد: اگر واقعا نتیجه میخواهیم باید مربی خوب و خارجی بیاوریم؛ این اصل قابل تعمیم به همه مشکلات است لابد… غربیها مثل خیلی چیزها ته فوتبال را هم درآوردهاند و علماش را پیدا کردهاند
دوستی که خبرنگار ورزشی بود حرف جالبی زد: هرجا سیاست با ورزش سرشاخ شده، این ورزش بوده که برنده شده: دلیل پیروزی همیشگی فردوسیپور در برنامه ۹۰
استقلالیها مدعی هستند تشویق با نور فلاش موبایل ابتکار و ابداع آنها است: هزاران نور یکهو توی سکوهای استادیوم میرقصد وبالا و پایین میرود
تونل هشت استادیوم یادآور تلخترین حادثه استادیوم آزادی است: مرگ هفت تماشاگر فوتبال که فدای هلیکوپتر فرمانده وقت ناجا شدند… بیهیچ نشان یادبود و بزرگداشت و حتی هشدارگونهای برای مرگگاه آن هفت نفر، نشانهای دیگر از بی ارزش بودن تماشاگر ایرانی.