روش امام موسی صدر در برخورد با سیگار فرزند و خواهرش!

فرزند و خواهر امام موسی صدر، هریک خاطره جالبی از مواجهه ایشان با آنها زمانی که سیگار به دستشان دیده، بیان کرده اند که شنیدنی است:

سید صدرالدین صدر: ..در لبنان رسم است وقتی که میهمان میآید علاوه بر میوه و شیرینی ظرفی پر از سیگارهای مختلف روی میز می گذارند. یادم هست وقتی نوجوان بودم، روزی پنهانی سیگاری را برداشتم و در ایوان شروع به کشیدن کردم. اتفاقا بابا از راه رسیدند و من را دیدند. فردای آن روز یک جعبه سیگار و کبریت به من دادبه قدری خجالت کشیدم که حد نداشت.پس از آن بود که من به فردی صد در صد مخالف با سیگار تبدیل شدم.[1]

خانم رباب صدر: یادم هست که در نوجوانی از سیگار خیلی خوشم می آمد، روزی وقتی از مسافرت آمده بودند سیگار همراهشان بود. خیلی با جرات رفتم و به ایشان گفتم که به من یک قوطی سیگار بدهید. گفت برای چه کسی می خواهی؟ برای خودت؟ که جواب دادم برای کسی می خواهم. خلاصه سیگار را به من داد اما روزی من را دید که دارم سیگار می کشم. در واقع خیلی ظریف عمل می کرد، قوطی سیگار را به من داد و بعد مرا دید که دارم سیگار می کشم. همان دیدن ایشان باعث شد که دیگر سیگار نکشم.[2]

پینوشت:

[1] گفتگوی بخش تاریخ شفاهی موسسه امام موسی صدر با آقای صدر
[2] مجله سپیده دانایی، مهرماه 86، ص45

منبع مطلب: پایگاه موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر

تاریخ درج مطلب: شنبه، ۲۱ آذر، ۱۳۹۴ ۱:۴۷ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *