جلوتر از زمانهاش بود و برای همین هم هزینه داد!
روایت مرحوم آیت الله موسوی اردبیلی از دوست و همدرسش امام موسی صدر: بعضیها ممکن است افکار عمومی را رعایت کنند، ولی او آزاد فکر میکرد. آزاد عمل میکرد. ضربهاش را هم میخورد. تهمتهایی بهش میزدند…
در همه دورههای زندگیاش همینطور بود، نه اینکه وقتی لبنان رفت، اینطور بشود. همیشه فکرهای نو داشت و دنبالشان میکرد. عکسی از او نشان داده بودند به آیتالله خویی که «ببین این شاگرد نور چشمیات با زنهای بیحجاب نشست و برخاست دارد.» حالا آنجا لبنان بود و آنهم یک سخنرانی بود برای دانشجوها و جوانها. درباره مذهب بود اصلاً، در راه مذهب. ولی آدمها بعضی وقتها جلوتر از دماغشان را نمیتوانند ببینند. همه را با میزان خودشان میسنجند.
آقا موسی بابت اینها هزینه داد. چه وقتی ایران بود، چه بعدها در لبنان؛ بابت اینکه جلوتر از زمانه بود و بابت اینکه آزاد بود. بیباکی میکرد در مواجهه با افکار عامه. آدمی بود که حرفِ نو زیاد داشت و هر حرفِ نویی بحرانی با خودش دارد. چون معنی حرف نو این است که دیگران قبلاً آن را نگفتهاند. افکار عمومی آماده نیست برای آن. برای همین کارها و روشهای آقا موسی جلب توجه میکرد. مثلاً دانشگاه رفتنش. در قمِ سالهایی که با چیزهایی مثل گوجهفرنگی، چتر، قاشق یا رادیو با کراهت برخورد میشد، به حساب اینکه از فرنگ آمده، دانشگاه رفتن روحانی خوشایند نبود. نفس این عمل در قم تهمت میآورد. میگفتند: این فرد تجددطلب است، روشنفکر است، خلاصه مخالفت با روحانیت دارد. ولی آقا موسی این کار را کرد. رفت دانشگاه و اقتصاد خواند. خیلیها کلمه اقتصاد را هم نشنیده بودند هنوز…»
منبع: پایگاه موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر