جنگ با جیب ایرانی ها

روزنامه جام جم نوشت: خانم هیلاری کلینتون از چهره‌های سیاسی دست به قلم ایالات متحده محسوب می‌شود. 71 ساله اهل شیکاگو البته که اسم اصلی‌اش هیلاری داین رادهام بوده و بعد از ازدواج، مثل همه خانم‌های آمریکایی نام خانوادگی‌اش به نام خانوادگی شوهرش که بیل کلینتون باشد تغییر پیدا کرد. همان‌طور که شما هم مستحضر هستید، هیلاری نامزد شکست خورده حزب دموکرات در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا هم بود که از ترامپ شکست خورد. البته هیلاری یک شکست دیگر را هم در کارنامه خود دارد. او 9 سال قبل قرار بود نامزد نهایی حزب متبوع خود برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری باشد که این مرتبه از باراک اوباما شکست خورد. حزب ترجیح داده بود با اوباما بخت خودش را در انتخابات امتحان کند که جواب هم داد و پیروز بیرون آمد.
حالا هرچند باراک اوباما رئیس‌جمهور شده بود اما دست یاری به سمت هم‌حزبی خودش دراز کرد تا وزارت امور خارجه ایالات متحده را به او بسپارد. هیلاری هم که رایزنی‌های اولیه را با یک عملیات جیمزباندطور انجام داده بود در نهایت پذیرفت و شد بانوی وزارت خارجه آمریکا. کتاب «انتخاب‌های سخت» یا به تعبیر خود آمریکایی‌ها «Hard Choices» شامل خاطرات هیلاری کلینتون در این دوره چهار ساله است. او سعی کرده وقایعی که در چهار سال گذشته در حوزه کاری خودش اتفاق افتاده را به صورت روزنوشت و خاطرات بیان کند و در نهایت هم با انتشار این کتاب، بتواند علاوه بر حوزه سیاست در حوزه نشر و نوشتن هم برای خودش اسم و رسمی به پا کند.

ما چهار نفر

البته اینها همه را گفتیم این را هم باید بگوییم که کل «انتخاب‌های سخت» به‌تنهایی به قلم خانم هیلاری نوشته نشده است. سه نفر او را برای نوشتن این کتاب همراهی کرده‌اند. اتفاقی که در دنیای غرب برای سیاستمداران و چهره‌ها و سلبریتی‌ها چندان غیرمعمول نیست. بیان ساده‌تر را اگر خواسته باشید می‌شود این‌که شما به عنوان یک نویسنده می‌روید کنار دست یک چهره سیاسی، فرهنگی یا ورزشی و او می‌گوید و شما می‌نویسید. البته ظاهرا کلینتون در نوشتن هم تیم نویسندگان کتابش را یاری کرده است و گهگاه دست به قلم شده است.

معامله 14 میلیون دلاری

خب این سوال که کلینتون چقدر از این کتاب گیرش آمده است سوال خوبی است که می‌تواند به ذهن هر کسی راه پیدا کند اما خب ظاهرا تا الان جواب سرراستی به این سوال داده نشده و جز یک سری حدس و گمان‌های رسانه‌ای، مطلب دندانگیری وجود ندارد. از طرف خانم کلینتون یک وکیل پیگیر مسائل مربوط به انعقاد قرارداد با ناشر شده و خود خانم هیلاری خودش را درگیر این کارها نکرده است. این هم از ویژگی‌های نویسنده‌های لاکچری می‌تواند باشد که به‌زعم خودشان چندان آلوده مسائل مالی نمی‌شوند ولو این‌که مبلغ حدس و گمان‌های رسانه‌ای روی عددهایی مانند 14 میلیون دلار و نظایر آن بچرخد.

از غرب تا شرق دور

«Hard Choices» دارای 6 فصل و 25 بخش است. نویسنده خاطرات خود را به صورت موضوعی مطرح کرده است. این موضوعات شامل عملکرد او در آسیا (بویژه چین و برمه)، پاکستان، افغانستان، اروپا، آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه (بهار عربی، لیبی، ایران، سوریه و غزه) تغییرات آب و هوایی، انرژی، حقوق بشر و دیپلماسی دیجیتال است. وی بیان کرد: گردش کار و طراحی‌های دیپلماتیک در آفریقا، تصمیم‌سازی‌ها و هماهنگی بین سازمان‌های مختلف در این کتاب مورد اشاره قرار گرفته است تا مطالعه‌کننده را از رفتارها و عملکردهای دیپلماتیک، آگاه سازد. ناگفته پیداست که جذاب‌ترین بخش این کتاب برای ما و شمایی که مخاطب ایرانی هستیم، فصل مربوط به ایران است. اگر می‌خواهید جزئیات اقداماتی که چند بند قبل آیت‌الله خامنه‌ای به آن اشاره کرده است را بخوانید باید این فصل را ورق بزنید. حجم تلاش‌های آمریکایی‌ها نشان می‌دهد که آنها برای رسیدن به اهداف خود چقدر دقیق و پرتلاش و سختکوش هستند. بهتر است بخش‌هایی از این تلاش‌ها را از زبان هیلاری کلینتون بخوانیم.

نفتکش‌های بیکار و جت‌های زنگ‌زده

او در بخش‌هایی از کتاب با اشاره به تصویب قطعنامه 1929 سازمان ملل علیه ایران می‌نویسد: «تنها ترکیه و برزیل به‌خاطر مانور دیپلماتیک شکست‌خورده ناراضی بودند… قطعنامه از یک قطعنامه بی‌نقص فاصله زیادی داشت. اجماع با روسیه و چین نیازمند دادن امتیازهایی بود… به‌رغم موفقیت‌مان می‌دانستم این فقط آغاز راه است. قطعنامه سازمان ملل راه را برای تحریم‌های یکجانبه بیشتر و بسیار سخت‌تر باز کرد. ما با رهبران کنگره هماهنگ کرده بودیم و کنگره بزودی قانونی تصویب می‌کرد که ضربه سخت‌تری به اقتصاد ایران می‌زد. با شرکای اروپایی‌مان هم در مورد گام‌های جدید گفت‌وگو کردم.»
کلینتون در صفحات دیگری از این کتاب به جزئیات دیگری از برنامه‌های اقتصادی که علیه ایران تدارک دیده بودند اشاره می‌کند و می‌گوید: «هدف ما این بود که آنقدر فشار مالی به رهبران ایران وارد کنیم تا هیچ راهی نداشته باشند جز این‌که با یک پیشنهاد جدی به میز مذاکره برگردند. ما صنعت نفت، بانک‌ها و برنامه‌های تسلیحاتی ایران را هدف گرفتیم. همچنین شرکت‌های بیمه،‌ خطوط حمل و نقل، معامله‌گران انرژی و موسسات مالی را در لیست تحریم‌ها نام‌نویسی می‌کردیم تا سهم ایران را از تجارت جهانی قطع کنیم. خود را موظف کرده بودم مصرف‌کنندگان اصلی نفت ایران را متقاعد کنم تا نفت کمتری از تهران بخرند… اروپایی‌ها در این مسیر شرکای ضروری ما بودند و زمانی که همه 27 عضو اتحادیه اروپا توافق کردند نفت ایران را تحریم کامل کنند یک ضربه بزرگ به درآمدهای دولت ایران وارد شد.»
خانم وزیر خارجه به مرور وقتی نتایج تلاش‌ها و اقدامات خودش را در کاخ سفید می‌بیند گویا از نتیجه کارش راضی است: «تلاش‌های ما در نهایت موجب شد تا تمام مشتریان عمده ایران خرید نفت را کاهش دهند. نتیجه، چشمگیر بود. تورم در ایران بیش از 40 درصد افزایش یافت و ارزش پول این کشور به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرد. نفتکش‌های ایران بیکار نشسته بودند. نه بازاری برای عرضه داشتند و نه هیچ سرمایه‌گذار یا شرکت بیمه خارجی حاضر به پشتیبانی از آنها می‌شد. هواپیماهای این کشور در آشیانه‌هایشان زنگ می‌زدند و ایران نمی‌توانست برای آنها قطعات یدکی بگیرد… من سال‌ها در مورد تحریم‌های فلج‌کننده صحبت کرده بودم و بالاخره این تحریم‌ها در حال تبدیل شدن به واقعیت بود… هر چه بیشتر فشار می‌آوردیم اقتصاد ایران بیشتر از هم می‌پاشید و تهران انگیزه بیشتری برای تجدیدنظر داشت.

دو ترجمه از دو ناشر

احتمالا همین عبارات هم به اندازه کافی گویا باشد که چه جنگ اقتصادی شدیدی علیه ایران شروع شده و هنوز هم در جریان است. حالا شاید معنای این عبارت که «ستاد مقابله با شرارتِ دشمن باید در مجموعه اقتصادی تشکیل شده و وزارت خارجه پشتیبانی کند» بهتر و بیشتر درک شود. این‌که این حرف‌ها چقدر برای مسئولان که چهارشنبه شب بعد از افطاری بیت رهبری انداختند توی خط ویژه و خیابان ولیعصر را رو به بالا می‌رفتند هم همین‌قدر جدی بوده یا نه باید منتظر زمان بود. راستی تا یادمان نرفته این را هم بگوییم که کتاب خانم کلینتون را در ایران دو ناشر ترجمه کرده‌اند؛ اولی میلکان که با ترجمه امیر قادری آن را روانه بازار کرده و دیگری هم انتشارات اطلاعات که این کتاب با ترجمه علی‌اکبر عبدالرشیدی منتشر کرده است.

نویسنده: محمدصادق علیزاده

منبع: روزنامه جام جم، شنبه 1397/3/5

تاریخ درج مطلب: شنبه، ۵ خرداد، ۱۳۹۷ ۱:۳۷ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *