حرفه ای
«حرفهای» خاطرات زندهیاد معلم و سرتیم خنثیسازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، جواد شریفی راد، از جنگها و موشکباران تهران است که مرتضی قاضی آنرا در 168 صفحه مصور توسط انتشارات رسانه مهر در 2000 نسخه منتشر کرده است. قاضی این خاطرات را در سال ۸۹ و در خلال مصاحبههایش درباره ساخت مستندی درباره جنگ شهرها گردآوری کرده که مرحوم شریفیراد در قالب گفتگویی بلند و بیش از شش ساعته این خاطرات را روایت کرده است.
به گفته این محقق، خاطرات شریفی راد در این کتاب از مقطع ورود او به نیروهای هوایی از سال ۵۴ یا ۵۵ شروع میشود و در ادامه به نحوه ورودش به حیطه خنثیسازی بمب میپردازد تا عملیات مرصاد ادامه مییابد.
در قسمتی از متن کتاب میخوانیم:
«آچار را انداختم، به محض اینکه فشارش دادم، صدای زیر و خفهای شندیم «تق… تق… تق…» متوقف شدم.«این چی بود؟ چرا این صدا رو کرد» ترس آمد سراغم. دستم را بردم سمت آچار و فیوز را کمی چرخاندم. دوباره همان صدا بلند شد «تق… تق… تق…» باز دست از کار کشیدم. احتمال میدادم روی بمب تله کار گذاشته باشند. چیزی که بیشتر من را نگران کرده بود، پیم ضامن بود که روی بمب بود.
«بمبی که دشمن فرستاده، این پیم ضامن هم که روش هست، سر و صدا هم میکنه، یعنی ماجرا چیه؟» همهی اینها توی ذهنم میآمد. توی آن سرما از ترس، خیس عرق شده بودم. اینجا دیگر راه فرار نبود. اگر میخواستم فرار کنم، از ساختمان سه طبقه باید میپریدم پایین. از آن طرف فکر آدمهایی که زیر ساختمان گیر افتاده بودند، اجازه نمیداد فرار کنم. مدام با خودم میگفتم «اون پایینیها دارن خفه میشن» مانده بودم چه کار کنم… .»
بازپینگ: به یاد آژیر خطر و خاموشیهای دهه 60 تهران. - خاطره نگاری
بازپینگ: صدای به یاد ماندنی آژیر خطر و خاموشیهای دهه 60 تهران. - خاطره نگاری
بازپینگ: روایت تعمیر هواپیمای جنگی بلااستفاده در پایگاه بوشهر، بدون حضور خارجی ها - خاطره نگاری