خاطراتی جذاب از پهلوان تختی در المپیک توکیو

اکبر حیدری دارنده مدال برنز المپیک 64 توکیو و یکی از هم دوره‌ای‌های تختی در این المپیک، گفت: تختی چه در اردوها و یا خارج از اردو در عمل به فرایض دینی بسیار پایبند بود. در المپیک توکیو یکسری از افراد تیم بودند که نماز نمی‌خواندند و تختی برای این که مزاحمتی برای آنها در هنگام خواندن نماز صبح به وجود نیاید به من گفت “عمو حیدر وقتی صبح برای نماز بلند می‌شوی شصت آنهایی را که نماز می‌خوانند تکان بده تا آرام از خواب بیدار شوند و مزاحم دیگران نشوند و به خاطر نماز ما بد خواب شوند.”
وی ادامه داد: یکی از این افراد که نماز نمی خواند به من گفت شما چرا نماز می‌خوانید که من در جواب گفتم که ما با نماز خواندن از خدا کمک زیادی می‌گیریم و از لحاظ روحی – روانی شارژ می شویم تا در مسابقات عملکرد بهتری داشته باشیم. آن کشتی‌گیر گفت که من هم می‌خواهم مثل شما نماز بخوانم تا خدا در مسابقات کمکم کند. پس از این که مسابقات تمام شد به هتل آمدیم و شب خوابیدیم. صبح که برای نماز بلند شدیم طبق معمول من شصت پای آنهایی که نماز می‌خواندند را تکان دادم. ناگهان آن فرد نیز از خواب بیدار شد و فهمید که من برای نماز دیگران را بیدار می‌کنم که خطاب به من گفت، مگر مسابقات تمام نشده، پس دیگر چرا دوباره نماز می خوانید! این حرف او باعث شد تختی به قدری بخندد که اشک از چشم‌هایش جاری شود. آن خاطره را صبح برای همه سر میز صبحانه نیز تعریف کرد.
tmp_5785-19322116120236233139126120901205671533587-689810342
حیدری با بیان این که تختی از لحاظ اخلاقی و رعایت اصول پهلوانی و جوانمردی در میان ورزشکاران ایران یکه تاز بود، گفت: … او به خاطر اخلاق خوبی که داشت در دل‌ها جای گرفته بود و در قلب‌ها نفوذ کرده بود. به یاد ندارم که هیچ گاه بخواهد حتی به تازه واردهای تیم تذکری بدهد، ‌بلکه همیشه سعی می‌کرد با اعمال خود دیگران را راهنمایی کند. مثلا صبح که از خواب بلند می‌شد تخت خود را مرتب و زیر تخت را جارو می‌کرد و همیشه با سر و وضع مرتب سر میز صبحانه حاضر می‌شد یا این که زودتر از همه برای تمرین روی تشک می‌آمد. او با عمل خود باعث می‌شد امثال من که تازه وارد بودیم، نیز به وظایف خود عمل کنیم و از این که بخواهیم این کارها را انجام ندهیم خجالت می‌کشیدیم. کارهای او واقعا استثنایی بود. یکی از نمونه کارهای او این بود که همیشه پیش سلام بود.
پیشکسوت کشتی ایران با ذکر یک خاطره دیگر از جهان پهلوان تختی در المپیک توکیو، گفت: وقتی وارد کمپ المپیک شدیم من دیدم مقدار زیادی دوچرخه در محوطه وجود دارد که وقتی پرسیدم جواب دادن این برای ورزشکاران است که از آنها برای خرید و رفت و آمد قرار است استفاده کنند. من پیش خودم گفتم نکند این دوچرخه‌ها تمام شود و به ما نرسد. بنابراین سه تا از آنها را برداشتم و به اتاقمان که با تختی و مهدی زاده هم اتاقی بودم بردم. وقتی تختی آمد جریان را جویا شد که من موضوع را توضیح دادم، اما او در جواب گفت: “عمو حیدر! این‌ها را ببر و سر جایش بگذار. آنقدر دوچرخه می‌آورند که برای کسی کم نمی‌آید.” او واقعا برای هیچ چیز حرص نداشت و هیچ چیزی را برای خود نمی‌خواست.
وی تصریح کرد: برای حضور در المپیک، تختی نمی توانست با سنگین وزن ها کار کند و نمی‌گذاشتند که او این کار را انجام دهد. بنابراین مجبور بود با سبک وزن‌ها تمرین کند اما هیچ وقت اعتراضی نکرد. او آماده نبود، اما به خاطر دل مردم در المپیک توکیو کشتی ‌گرفت. وقتی در این رقابت‌ها به آئیک ترک باخت و چهارم المپیک شد، شب‌ها از خواب می‌پرید و همش می‌گفت که خدایا جواب این ملت را چطور بدهم. پیرمرد و پیرزن‌هایی که مالیات می‌دهند تا ما افتخارآفرینی کنیم جوابشان را چه بدهم. خجالت او از مردم به خاطر این که نتوانسته بود برای اولین بار در المپیک مدال کسب کند باعث شد او به همراه تیم به تهران برنگردد و یک هفته‌ پس از آن در سکوت به تهران بازگشت. تنها برای این که در فرودگاه با مردم روبرو نشود تا از آنها خجالت بکشد.
حیدری با تاکید بر این که تختی علاقه و ارادت بسیار زیادی به امام رضا (ع) و زیارت او داشت گفت: او قبل و بعد از هر مسابقه‌ای به زیارت امام رضا (ع) می رفت که بچه های تیم به او می‌گفتند مشهد رفتی چه کار کردی که او به شوخی می‌گفت “رفتم پشتم را به ضریح بمالم تا کسی نتواند خاکم کند!” او همیشه شوخی های جالبی با بچه‌ها می‌کرد. مثلا ما در تیم نفری داشتیم به نام عزیز کیانی که همین چند روز پیش در تاریخ 18 آذر ماه (سال ۱۳۹۳) در کشور سوئد درگذشت، از قهرمانان هم وزن تختی بود، چون قد بلندی داشت بچه‌ها به شوخی به او می‌گفتند “عزیز غول” اما وقتی تختی می‌خواست او را صدا کند به او می‌گفت “عزیز آقا غول” تا به این ترتیب هم شوخی کرده باشد و هم به او احترام بگذارد و یک آقا هم به اسمش اضافه کرده باشد. او واقعا با مزه بود و بچه‌ها را با این کارها شاد می‌کرد و روحیه می‌داد.
دارنده مدال برنز المپیک توکیو افزود: تختی همیشه با بچه‌های تیم چه قبل و چه بعد از مسابقه صحبت می‌کرد و به آنها روحیه می‌داد. او همیشه تیم را در نظر می‌گرفت و هیچ وقت تنها به دنبال موفقیت خودش نبود. به گونه‌ای که کشتی‌گیر می‌باخت خیلی ناراحت می‌شد. وضعیت ما در توکیو به شکلی بود که باید عنوان قهرمانی المپیک را به دست می‌آوردیم. مثلا موحد همیشه ولچوف بلغار را شکست می‌داد، اما در توکیو با او مساوی کرد یا منصور مهدی زاده نفر اول و دوم المپیک را برد، اما با حریف آمریکایی مساوی کرد. تنها دلیلش این بود که وقتی تختی به آئیک ترک باخت، روحیه تیم به کلی بر هم ریخت و تیمی که به راحتی می توانست قهرمان المپیک شود به خاطر باخت تختی روحیه خود را از دست داد و در آخر پنجم المپیک شد. این در صورتی بود که پیش از باخت تختی همه به ما به خاطر این که قرار است قهرمان شویم تبریک می‌گفتند!
منبع: خبرگزاری ایسنا

تاریخ درج مطلب: شنبه، ۲۳ مرداد، ۱۳۹۵ ۷:۵۳ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات ورزشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *