خاطرات سیدمحمد خاتمی از شهید بهشتی؛ از سفر به آلمان تا بازگشت به ایران!

وقتی که به آلمان میرفتم چون رژیم میخواست اداره این مرکز را از دست ما دربیاورد و تحت سلطه خودش قرار بدهد، آقای بهشتی خیلی نگران بودند، آقای شبستری هم می‌خواستند برگردند و نگرانی عمده این بود که این مرکز به دست رژیم نیفتد. درست مقارن آغاز مرحله جدید نهضت، سال 1356 بود که من با ایشان برای رفتن به آلمان صحبت می‌کردم و سال 1357 که دیگر اوج مسائلی بود که به انقلاب منجر شد به آلمان رفتم و یک نوع ارتباطی که این مرکز باید با انقلاب اسلامی داشته باشد طراحی شد. موقعی که من به آنجا می‌رفتم نمی‌دانستیم که انقلاب به این زودی به پیروزی می‌رسد، لذا آقای بهشتی به من می‌گفتند که شما حداقل بنا را بر این بگذار که 10 سال به ایران نخواهی آمد. گرچه ممکن است بیشتر از این نتوانی بیایی. آن طور که من و شما می‌خواهیم مرکز را اداره کنیم خوشایند رژیم نیست و بنابراین آمدن شما به ایران هم تا دوام این رژیم ممکن نیست، بنابراین شما برو و قطعا بنا را بر این بگذار که باید ده سال یا بیشتر در آنجا بمانی. بعد از پیروزی انقلاب هم بنا بود ده پانزده سالی در آنجا بمانم و کار کنم و کم کم بر زبان آلمانی هم مسلط شده بودم و می‌توانستم بیش از پیش مفید باشم، ولی آقای بهشتی دوباره من را تشویق کردند که به ایران برگردم. انتخابات مجلس که شروع شد از اردکان آمدند و اصرار کردند که شما نامزد بشوید. من گفتم نمی‌توانم این کار را بکنم. دلم می‌خواهد به ایران برگردم، ولی الان در آلمان هستم و می‌خواهم در این راه و افق تازهای که به رویم گشوده شده پیش بروم و مؤثر باشم. دوستان نزد آقای بهشتی رفتند و ایشان هم همانطور که با قدرت استدلالشان رأی مرا برای رفتن به آلمان تغییر داده بودند مرا قانع کردند که برگردم به ایران و من در سال 1359 به ایران بازگشتم.

منبع: در گفتگو با پایگاه نشر آثار و اندیشه های شهید بهشتی

تاریخ درج مطلب: دوشنبه، ۱ آبان، ۱۳۹۶ ۱:۱۵ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات مشاهیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *