داستان من با کتاب کوچک تنهایی!

محمدرضا زائری در یادداشتی تلگرامی درباره یکی از آثارش به نام “کتاب تنهایی”نوشت: سالها پیش سردبیر یکی از مجلات از من خواست مطلبی برای ویژه نامه آن نشریه درباره انس با خداوند بنویسم. سوژه هایی به نظرم رسید از جمله بازگردان امروزی برخی احادیث لطیف و زیبای قدسی در این موضوع که مطمئن بودم کاری متفاوت و جذاب خواهد بود.
همان موقع یک سوژه ساده و دم دستی هم به نظرم رسیده بود برای گردآوری برخی ابیات از اشعار شاعران که البته آن روزها به دلیل فقدان اینترنت و نرم افزارها و موتورهای جستجو مثل امروز راحت نبود اما تلاش فراوان و عجیبی هم نمی خواست.
برای سوژه اول به سراغ کتابچه جیبی و کوچکی از یادگارهای پدربزرگ رفتم که پدرم از نوجوانی مرا به آن انس و دلبستگی داده بود و عنوانش چهل حدیث برگزیده امیر مؤمنان از تورات بود.
کوشیدم تا از آن مجموعه احادیث قدسی با مضامین دل انگیز و شیرین برخی را که برای مخاطب جوان و امروزی مناسب هستند گلچین کنم و بعد با زبانی تازه و ساده و متفاوت بازبنویسم.
کار اول را زودتر انجام دادم و کار دوم را نیز بعد از مدتی ویرایش و تنظیم مجدد و بازنگری به پایان بردم و روزی رفتم و هر دو کار را به سردبیر آن مجله نشان دادم.
توقع جدی و قطعی من این بود که کار اول را نپسندد و بگوید کاری ساده و کم اهمیت است، اما برعکس از کار دوم خیلی راضی و خوشحال بشود و تشویقم کند.
انتظار من این بود که آن مطلب من در مجله ای که فکر می کنم مثلا حدود پنج هزار نسخه تیراژ داشت و برای مخاطب محدود مذهبی و متدین منتشر می شد به چاپ برسد و شاید مثلا یکی دو هزار نفر آن را بخوانند و تجربه ای تازه برای بیان مفاهیم اصیل و عرضه متون کهن به مخاطب جدید را داوری کنند.
بر خلاف انتظار من آقای سردبیر مطلب اول را پسندید و این دومی را رد کرد! و من مانده بودم که چرا و چگونه؟ زیرا خودم می دانستم که این دومی مطلب غنی و عمیق و جذاب و خوبی است!
گذشت تا مدتها بعد به صورت اتفاقی روزی با مدیر یکی از ناشران معروف صحبت از مضامین ناب احادیث قدسی شد و این که چون مثل قرآن مفهومش حرف خداست -گرچه با الفاظ دیگر- برای مخاطب گسترده تری قابل طرح است و حتى مضامین کتابهای آسمانی دیگر مثل انجیل و تورات و زبور را در خود دارد و از همین رو می تواند از هر آیین و ملیتی مخاطب داشته باشد.
قسمت بود که آن مطلب ساده به صورت یک کتاب جیبی با تصویرگری های زیبا و حرفه ای خانم فریبا بروفر منتشر شود و تازه فهمیدم خدا برای آن مطلب چه نقشه ای کشیده بود که من ساده و عجول از آن خبر نداشتم و فقط جلد اول این کتاب به چاپ دهم رسید!
از آن روز تا حالا که به خاطر استقبال گسترده از این کتاب دفتر های دوم و سومش هم با ناشران دیگر به چاپ رسیده بارها و بارها در موقعیت های مختلف زندگی به یاد این داستان افتاده ام!
بارها افرادی از لذت های معنوی خود با این کتاب گفته اند؛ بانویی که نوشته است با این کتاب زبانی نو در معرفی دین یافته، دانشجویی که از گریه خود در شب های کتاب می گفت، زوج جوانی که دعوتنامه مجلس عروسی شان را با این کتاب پخش کردند، معلمی که این کتاب را به دانش آموزانش هدیه داده بود و…
اکنون سه دفتر “کتاب تنهایی” در یک مجموعه با سر و شکلی تازه و چشم نواز مجددا چاپ شده و به مناسبت عید سعید فطر انتشار یافته است تا با تصاویر زیبا و طراحی جدید همچنان لحظاتی شیرین و دلپذیر برای تنهایی شما رقم بزند و معنویتی برای انس تان بیافریند.

تاریخ درج مطلب: جمعه، ۲۵ خرداد، ۱۳۹۷ ۸:۳۸ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات فرهنگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *