روایت شنیدنی یک اندیشمند مسیحی از آشنایی با نهج البلاغه تا شیفتگی و نوشتن پیرامون شخصیت امام علی!

برادر بزرگ‌ترم بعد از این‌که پشتکار مرا در خواندن متون ادبی دید، روزی کتابی قطور به من هدیه داد و گفت: همه ادبیات عرب در همین کتاب خلاصه شده است… من «نهج‌البلاغه» را به دست می‌گرفتم، از مدرسه می‌گریختم، می‌رفتم در کنار چشمه‌ای، به صخره‌ای تکیه می‌دادم و غرق دریای «نهج‌البلاغه» می‌شدم.
برادرم «فؤاد» می گفت: این کتاب را به صورت ویژه بخوان و هرچه می‌توانی از آن حفظ کن، چون همه خیرات برای کسی است که این کتاب را بخواند و مطالب آن را حفظ کند.
وقتی رفتم دانشگاه هم‌زمان در دو رشته ادبیات عرب و فلسفه عرب تحصیل و بعد تدریس می‌کردم. در هر دو این رشته‌ها مجدداً با امام علی برخورد کردم، به عنوان شخصیتی بزرگ در ادبیات و فلسفه. تصمیم گرفتم یک تحقیق خیلی جدی بکنم پیرامون این شخصیت. از «عقاد» و «طه حسین» بگیر تا علمای شیعه. هر کتابی را که مرتبط با امام علی بود، خواندم. با مطالعه این کتاب‌ها متوجه شدم که همه در مورد ولایت امام علی، حقانیت یا عدم حقانیت او صحبت کرده‌اند و شخصیت بزرگ او در این بحث‌ها گم شده است. چندان در حواشی مسأله خلافت فرومانده‌اند که چهره نورانی علی را ندیده‌اند؛ زمامداری علی را دیده‌اند، اما از انسانیت او مغفول مانده‌اند. من سیراب نشدم. پس شخصیت درخشان و بزرگ او را شکافتم. فقد بقرت عبقریته! دوباره برگشتم به کنار سرچشمه‌های مرجعیون، عیون مرجعیون و «نهج‌البلاغه» دوران کودکی، اما با روشی جدید. همه کتاب‌هایم درباره امام علی را همین‌گونه نوشتم …

منبع: خبرگزاری ایسنا

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۲۴ خرداد، ۱۳۹۶ ۱۰:۵۸ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات مذهبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *