روایت محسن رفیق دوست از توری که اطلاعات سپاه برای قطب زاده پهن کرد!
محسن رفیق دوست، وزیر سپاه پاسداران در دولت میرحسین موسوی در کتاب خاطرات از ماجرای آمار دادن یکی از دوستانش درباره قطب زاده و توری که اطلاعات سپاه برای او تدارک دید می گوید:
17 فروردین 1361، صادق قطب زاده به اتهام اقدام برای کودتا بازداشت شد. چند روز بعد اعلام گردید که او گروهی را با نام مستعار «نیما» به قصد قتل حضرت امام و براندازی نظام رهبری می کرده است(1). شما در این باره نکته یا خاطره ای دارید؟
من رفیقی داشتم به نام حاج احمد قمر دوست -که اخیرا به رحمت خدا رفت. آن موقع جوانی بود ورزشکار و چهار شانه که در پیروزی انقلاب کنار ما بود و در کار انقلاب خیلی به ما کمک می کرد. در کارهای دیگر هم دست خیر داشت. مثلا یک روز به بیمارستان معلولان رفتم، دیدم وضع آنجا بسیار خراب است. وقتی به حاج احمد قمر دوست گفتم، همه جای بیمارستان را نوسازی و سنگ کرد. در دوران جنگ هم خودش و دو پسرش دائم در جبهه بودند.
یک روز در پادگان خلیج نشسته بودم. آقای قمر دوست نزد من آمد و گفت که می خواهم در جای خلوتی با شما مشورت بکنم. او گفت که آقای قطب زاده به من پول داده تا برایش اسلحه تهیه بکنم.
این موضوع به چه زمانی اختصاص دارد؟
تقریبا دو ماه قبل از دستگیری آنها بود. من آقای قمردوست را بردم و به اطلاعات سپاه وصل کردم. آنها خیلی خوب این قضیه را اداره کردند؛ مثلا ده تا اسلحه به اودادند و گفتند: «ببر به قطب زاده بده و بگو بقیه اش را بعدا می آورم.» یک بار هم گفتند: «برو بقیه پول اسلحه را از او بگیر.» برنامه طوری مدیریت شده بود که قطب زاده اصلا شک نکرد؛ یعنی توسط قمردوست کاملا توی دل آن ها رفتیم.
پینوشت:
1- قطب زاده در بازجویی ها اعتراف کرد که با دفن مقدار زیادی مواد منفجره در اطراف منزل امام، قصد ترور ایشان و سپس تصرف مراکز حساس را داشته است. او همچنین در مصاحبه تلویزیونی از سید کاظم شریعتمداری نام برد که قرار بود پس از کودتا آن را تایید کند. در این ماجرا احمد عباسی (داماد آقای شریعتمداری)، دکتر جواد مناقبی (واعظ مشهور قبل ازانقلاب) و مهدی مهدوی (امام جماعت مسجد جامع قلهک) نیز بازداشت شدند. صادق قطب زاده، پس از سه جلسه محاکمه، به اعدام محکوم شد و رای صادره در 24 شهریور 1361 به اجرا در آمد. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در جلسه مورخ 1361/1/31 خلع سید کاظم شریعتمداری از مرجعیت را تصویب کرد.
