«شما قدر این سید را نمی‌دانید. مثل ماهی در آب هستید. نمی‌فهمید چه نعمتی دارید.»

دوست پزشکی دارم که استادی با شهرت جهانی در رشته‌ی تخصصی خود است. به من می‌گفت: «من یک آرزو دارم و آن دیدار چهره به چهره با ایشان است. نگاه نورانی‌ ایشان حتی از پشت صفحه‌ی تلویزیون مرا عاشق خود کرده است.» او هنوز هم با ایمیل پیگیر وعده‌ی دیدار است و من باید دنبال کنم!
در اندونزی، یک دانشجوی رشته‌ی پزشکی دانشگاه جاکارتا می‌گفت: «شما قدر این سید را نمی‌دانید. مثل ماهی در آب هستید. نمی‌فهمید چه نعمتی دارید.» راست می‌گفت.

در هامبورگ استاد دانشگاهی در حاشیه‌ی نشستی علمی به من گفت: «گمان نکنید ایران را کار و تدبیر شماها حفظ کرده است؛ وجود این مرد را که سکاندار کشتی انقلاب شماست و هوشمندانه این کشتی را در اقیانوس‌های پرتلاطم هدایت می‌کند، دست کم نگیرید!»
در آکرا، پایتخت غنا، عالمی دینی می‌گفت: «اگر ما مثل این مرد را داشتیم، کارهایی می‌کردیم کارستان!»

راوی: کامران باقری لنکرانی

منبع: پایگاه حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای

تاریخ درج مطلب: یکشنبه، ۱۴ شهریور، ۱۳۸۹ ۴:۱۲ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات مشاهیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *