“شهید جاوید” میوه مثلثی که صالحی نجف آبادی رأس آن بود و آیت اله بروجردی و مهندس بازرگان قاعده اش!

آیت الله نعمت االه صالحی نجف آبادی: مرحوم آیت الله بروجردی روحیه ای در حوزه علمیه قم دمید و آن، روحیه تحقیق بود. این مطلب در روحیه من اثر زیادی گذاشت که در هر مسأله ای باید تحقیق جدی صورت گیرد و این که هر چه استاد گفت، فلان بزرگ گفته یا علمای سابق گفته اند ملاک نیست و نظر دیگران هم محترم است.
بنابراین به صرف این که گذشتگان یا دیگران هر چه بزرگ هم باشند مطلبی را گفته اند دلیل نمی شود که ما تحقیق را کنار بگذاریم. بلکه در هر مسأله ای باید از نو فکر کرد و بعد نتیجه گرفت که فلان آقا درست گفته یا گفته اش دارای اشکال است.
یادم هست سر درس آقای بروجردی برخی می گفتند: شیخ طوسی یا مفید (رحمه الله علیهما) یا عالم بزرگ دیگری نظریه مخالف شما را دارند. ایشان می گفتند: “آقا خود شما چه می فرمایید؟ اگر حرفی دارید؛ نظری دارید بفرمایید”.
بنابراین ما باید در هر مسأله ای فکری نو به کار گیریم و خودمان اهل فکر و اندیشه باشیم و از لاک تقلید خارج شویم. این روحیه دمیده شده در حوزه و به ویژه ما، در هر موضوعی اعم از فقهی، اصولی، تفسیری، رجالی و تاریخی جاری و ساری شد، اما درباره قیام امام حسین (ع) انگیزه بیشتری داشت، چون ما برای سخنرانی درباره قیام امام(ع) دعوت می شدیم، طبیعی بود که روی این مسأله کار تحقیقی انجام دهیم و به نظر دیگران قناعت نکنیم. و در این زمینه از تکرار مکررات ابا می کردیم، که بیاییم و هر آنچه دیگران گفته اند ما هم همان را واگویه کنیم و از روی نظرات آقایان تقلید نماییم و رونویسی کنیم. بنابراین، این انگیزه ایجاد شد که خودمان تحقیق جدّی را آغاز کنیم و منابع را از قدیم گرفته تا جدید، از ابتدا زیر و رو کرده و آنها را مقایسه کنیم تا بدانیم علمای قدیم و جدید چه می گویند؟ روایات این باب چه می گوید؟ و پس از نقد و بررسی استدلالی به نتیجه برسیم که حق مطلب چیست؟
اولین باری که نظریه تشکیل حکومت اسلامی توسط امام حسین (ع) را مطرح کردم در جلسه ای بود که از طرف جمعی از مهندسین در تهران تشکیل شده بود. عده ای از مهندسین مانند مهندس بازرگان، مهندس معین فر، مهندس کتیرایی و عده ای دیگر جلسه ای تشکیل داده بودند به نام “جلسه اسلامی مهندسین”.
این جلسه در هنرستان کارآموزی نارمک در سالن بزرگ و مُسقّفی برگزار می شد.
از جمله دعوت شوندگان برای سخنرانی آقای مطهری و همچنین آشیخ محمد (مجتهد) شبستری بود که چند سال در هامبورگ ساکن بود. برای سخنرانی در این جلسه 5 شب از من هم دعوت کردند که قرار شد پیرامون نهضت امام حسین (ع) سخنرانی کنم. خوب، طبیعی می نمود که در جلسه ای که تحصیلکرده ها، روشنفکران و اساتید حضور دارند باید مطالبی نو و تحقیقی و عالمانه مطرح شود که تکرار مکررات نباشد.
در همان مجلس برای اولین بار این نظریه را مطرح کردم که امام حسین (ع) تصمیم داشت حکومت تشکیل دهد و وقتی حکومت تشکیل می داد اگرچه قدرت مرکزی اش در عراق بود اما می توانست در مقابل قدرت دمشق بایستد نه این که امام بخواهد حرکت کند تا خودش را به کشتن بدهد! و آنچه که مطرح و معروف شده که خدا او را کشته و زینب (س) را اسیر می خواهد از قرن هفتم به بعد درآمده و بدون سند متقن است.
این حرفها خیلی جنجال به پا کرد و جلسه خیلی شلوغ شد، حتی گفته شد مردم از شاه عبدالعظیم تا نارمک می آیند تا از سخنرانی های این جلسه استفاده کنند. حرف های ما چون نو و تحقیق شده بود جاذبه داشت. بعد از این جلسات آقای بازرگان روزی نامه ای به من نوشت و درخواست کرد مطالبی که در این جلسات مطرح گردید را تدوین کرده و در کتابی چاپ کنید چون جاذبه داشته و زمینه پذیرش دارد…

منبع: شوکران اندیشه، خاطرات و اندیشه هایی از آیت الله صالحی نجف آبادی به اهتمام مجتبی لطفی (با اندکی تخلیص) ص 221 و 222

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۱ آذر، ۱۳۹۶ ۵:۲۲ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات مذهبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *