فضیلتهای فراموش شده؛ از روی کاهها راه نرو!
در دیدار برخی از آشنایان و ارادتمندان حاجآخوند ملاعباس تربتی با استاد حکمت و عرفان، آیتالله محمدرضا ربانی خراسانی (که سالهای سال با تلمذ و تضلّع در محضر حکیم سترگ و عارف بزرگ، آشتیانی فقید و مرحوم الهی قمشهای، به درک فیض نائل آمده) ابتدا عکس جدیدی که از مرحوم حاجآخوند ملاعباس به یادگار باقی مانده بود دریافت شد و آنگاه در وصف حاجآخوند، از ایشان چنین شنیده شد:
«حاجآخوند استاد این جانب بوده است. پس از «مدیر معارف» یعنی مرحوم آقامیرزا محمد رفیعی رحمهالله علیه که جدّ آقای جلال رفیع است و از روحانیون و معلمین برجستهای بود که حدود شصت و پنج الی هفتاد سال قبل در تربتحیدریه (مدرسه احمدیه) استاد بنده بود، باید بگویم استاد دیگر این جانب در فقه و اخلاق، در همان تربت حیدریه، مرحوم حاجآخوند ملاعباس تربتی بوده است. پدرم مرحوم حاج شیخ محمدکاظم ربانی ـ که خود از علمای برجسته بود ـ میفرمود: «حاجآخوند ملاعباس، سلمان زمان است» و مرا در اوایل تحصیل نزد حاجآخوند فرستاد تا علاوه بر تحصیل مراتب علمی در محضر آن مرد به تهذیب اخلاق بپردازم.
روزی در سن کودکی همراه حاجآخوند ملاعباس از راهی عبور میکردم. نزدیک در خانهای بر سر راه، مقدار اندکی کاه و علف و هیـزم و این قبیل چیزها روی زمین ریخته شده بـود. معلـوم بود که صاحبخانه هر چه را لازم داشته جمع کرده و آنچه باقی مانده، ظاهرا دیگر مورد استفادهاش نبوده. به محض اینکه به آنجا رسیدیم، حاجآخوند راهش را کج کرد و به من نیز فرمود: «بیا از آن طرف دیگر برویم که مال مردم را با عبور از روی آن ضایع نکنیم. نعمت خدا اسراف میشود و صاحبش هم ممکن است راضی نباشد.» من بعداً با تعجب به پدرم گفتم: «مرا نزد کسی فرستادهاید که تا این درجه شگفتانگیز و غیرقابل تصور، در امور دقت دارد؟! چه کسی واقعا میتواند پا به پای او برود؟»
البته این را اضافه کنم که بعضیها در آن ایام نسبت به آنهمه سعی و تلاش حاجآخوند در زهد و عبادت و وارستگی خارقالعادهای که داشت و تمام زندگیاش را وقف خدا و مردم کرده بود، انتقاد میکردند. بعضی هم میگفتند: «این امر باعث میشود که مقام و مرتبه علمی ایشان و استعداد و توان علمی حاجآخوند تحتالشعاع عبادت و تقوا و تواضع شدید و فوقالعادهاش قرار گیرد و در نظر عموم مردم، آنوجه از شخصیت حاجآخوند، قربانی این وجه اخیر بشود».
منبع: روزنامه اطلاعات، شماره 26751، شنبه 1396/4/3