ماجرای جوان بسیجی جانبازی که به خاطر اشتباه قاضی اعدام شد!

محمد رضا زائری رئیس و موسس “خانه روزنامه نگاران جوان” که حدود ۱۲ سال پیش به طور رسمی منحل شده، از تجربه راه اندازی خانه تا انحلال و دادگاهی و مشکلاتی که در این مسیر برایش رخ داد، خاطراتی گفته است. در بخشی از این کتاب به ماجرای یک جانباز بسیجی اشاره می کند که به پای چوبه اعدام رسیده بود:
یادم نمی رود یک جوان بسیجی جانباز به نام مرحوم نصرت الله دروویسی را که گویا یک شب سر کوچه شان و جلوی حجله برادر شهیدش عده ای اوباش مشغول رقص و پایکوبی می شوند. این بنده خدا آمده اعتراض کرده و دعوا شده و ریختند سرش. توی شلوغ پلوغی یکی از اوباش کشته می شود و بعد هم با تهدید و ارعاب جو را متاثر می کنند و تقصیر را انداخته بودند گردن ایشان. هر چه هم آن مرحوم می گوید که قصه بر عکس بوده و طرف توسط یکی از رفقایش کشته شده کسی قبول نمی کند. خلاصه ماجرای مفصلی بود. سال 1367 خود من با یکی از دوستان که قضیه را پیگیری می کرد حتی خدمت مقام معظم رهبری که آن موقع رئیس جمهور بودند رسیدیم و شواهد را ارائه دادیم. پرونده را حتی برای آقای هاشمی رفسنجانی و بعضی آقایان دیگر در بیت حضرت امام فرستادیم. آیت الله خامنه ای مستقیما دستور دادند پرونده تا زمان بازگشت ایشان از یک سفر خارجی متوقف شود؛ اما تا ایشان تشریف بردند حکم اعدام اجرا شد و دست ما به هیچ جا نرسید. (زمان مسئولیت آقایان صانعی و موسوی اردبیلی) علی ای حال می خواستم این نکته را عرض کنم؛ این جوان که مظلومانه و بعد از تحمل ماه ها سختی و ناراحتی بالای دار رفت، در آخرین لحظاتی که دیگر مطمئن شده بود راه نجاتی نیست به رفیق ما گفته بود؛ فلانی، من پدر و مادر پیری دارم. دامادمان و برادرم هم شهید شده اند. فقط نگران این برادر کوچکترم هستم. او ممکن است نسبت به مسئله توجیه نشود. من می ترسم او نسبت به انقلاب و امام بدبین شود و مسئله دار شود. تو مواظب باش که او از این جهت مشکل پیدا نکند. رفیقمان می گفت این سفارش را کرد و اشهدش را گفت و بردندش بالای دار. حالا در مقابل چنین آدم هایی آیا من رویم می شود حرف از تعهد و اعتقاد بزنم. خدا می داند اگر چنین امتحان هایی برای امثال من پیش بیاید، چه وضعی پیدا می کنیم. قضیه خانه که چیزی نبود. دادگاه خانه که قابل توجه نبود.

منبع: خانه روزنامه نگاران جوان، امیر محزونیه، نشر آرما، سال ۱۳۹۵، صص 42 و 43

تاریخ درج مطلب: یکشنبه، ۱۷ تیر، ۱۳۹۷ ۶:۵۳ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *