ماجرای دوره ویژه ای که شهید بهشتی برای برخی طلاب تدارک دید؛ روایتی از اهمیت دادن شهید بهشتی به فراگیری زبان انگلیسی!
آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی دکتر حسین مهرپور با روزنامه جمهوری اسلامی است:
ارتباط مستقیم ما با ایشان [شهید بهشتی] بعد از برگشتشان از آلمان و مشخصاً در سال ۱۳۵۰ بود که من دوره لیسانس حقوقم را در دانشگاه تهران تمام کرده بودم و ایشان هم مقیم تهران بود و به قم رفت و آمد داشت. آشنایی ما به این شکل بود که ایشان تصمیم گرفتند برای یکی از برنامههای علمی، تربیتی و تبلیغی، برخی از طلاب را انتخاب بکنند که بیایند هم دروس حوزوی را به صورت برنامهریزی شده زیر نظر ایشان بخوانند و هم زبان انگلیسی بخوانند و هم اینکه در مسائل اعتقادی و کلامی کار بکنند. اولین دورهای که این کار انجام شد، سه نفر انتخاب شدند؛ بنده، آقای مسیح مهاجری و آقای محمدباقر انصاری. یک امتحان و مصاحبهای از ما گرفتند که یادم نیست چه سوالاتی از ما کردند ولی یادم است که یک متنی از کتاب مکاسب را آقای بهشتی جلوی ما گذاشتند که بخوانیم و توضیح بدهیم، بعد از آن، ما سه نفر انتخاب شدیم. قرار هم این بود که ظرف یک سال با این برنامه کار بکنیم، هر یک از طرفین اگر خواست ادامه بدهد و اگر ادامه پیدا میکرد برنامهها هم مقداری فرق میکرد، و اگر هم کسی نخواست تمام بود. من فقط توفیق داشتم همان یک سال را در خدمت ایشان در این برنامه باشم.
مجموعه منتخبین همین سه نفر بودند؟
بله همین سه نفر بودیم. البته من نمیدانم بعدها به این شکل کار کردند یا نه، کسان دیگری انتخاب شدند یا نه، ولی آقای انصاری و آقای مهاجری چند سال بعد ادامه دادند و برای انجام همان مأموریتهایی که مورد نظر ایشان بود، جاهایی رفتند. آن یک سال، سال بسیار خوب و پر خاطرهای برای ما بود و ما با آقای بهشتی خیلی در ارتباط درسی بودیم، دو درس خارج فقه و اصول برای ما پیشبینی شده بود که طول هفته درس آقای وحید میرفتیم و پنجشنبه و جمعهها میآمدیم تهران برای کلاس اختصاصی زبان انگلیسی که گاهی مرحوم آقای مفتح هم شرکت میکرد.
کل برنامههای این دوره همین بود؟
نه، یک مطالعاتی هم برای ما برنامهریزی شده بود مثلاً در تابستان سال ۵۰، غیر از فقه و اصول که در دوره تحصیلی بود، گفته بودند دوره سیر حکمت در اروپا را بخوانیم و خلاصهبرداری کنیم، عهدَین را بخوانیم و اشراف بر مطالبش داشته باشیم، گاهی جلساتی با حضور خود ایشان و گاهی هم در قم منزل آقای مصباح تشکیل میشد که در آن بحثهای کلامی مطرح میشد. معمولاً آن هفتهای که برای کلاس انگلیسی میآمدیم تهران، بعد از درس میرفتیم منزل ایشان و گزارشی از کار، مطالعات، بحث و اشکال و ابهامات به ایشان میدادیم و ایشان هم توضیح میداد و راهنمایی میکرد، خیلی جلسات پرباری بود و به تعبیری از جلسات ایشان که بیرون میآمدیم شارژ میشدیم، شیفته ایشان بودیم، شیفته اخلاق و معلومات و روش کاری ایشان. یک هفته هم ایشان میآمد قم که همان مسائل و مباحث بیشتر کلامی و اعتقادی بحث میشد.
خاستگاه چنین کارهایی از سوی مرحوم شهید بهشتی در آن زمان چه بود و ایشان با چه هدفی این کارها را میکردند؟
اساساً ایشان در خیلی زمینهها مبتکر بود، شما میدانید ایشان قبل از رفتن به آلمان که هنوز معمول و مطلوب نبوده طلبهها درس جدید بخوانند و درسهای دبیرستان را امتحان بدهند، حداقل برای آشنایی طلبهها با مسائل جدید، دروس جدید، به خصوص کلاس فوقالعاده زبان انگلیسی گذاشتند که طلبهها شرکت کنند. بعداً هم که رفت به آلمان و برگشت، طبعاً نیاز به یک تحول جدید را در تبلیغ اسلام و مفاهیم دینی بیشتر حس کرد. خود ایشان هم بر زبان انگلیسی مسلط بود و هم زبان آلمانی را در مدتی که آنجا بود یاد گرفته بود، مسائل فقهی را هم خوب میدانست و واقعاً فقیه بود و مسائل کلامی و فلسفی را هم میدانست. دلش میخواست در دنیای امروز موازین و مفاهیم اسلامی درست، آبرومندانه، مستدل و متین عرضه بشود و لازمهاش این است که افرادی برای این کار تربیت بشوند، زبان بدانند، اجمالاً مکاتب مختلف فلسفی را بشناسند، موازین ادیان آسمانی دیگر را بدانند، بر مسائل کلامی تسلط داشته باشند، مسائل فقهی و اصولی را هم به صورت استدلالی بدانند. روی این زمینه، یک برنامهریزی این شکلی کرده بودند.
منبع: در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی