ماجرای ساخت موسیقی مجموعه روایت فتح

آنچه می خوانید بخشی از گفتگوی خبرگزاری تسنیم با رضا سلطان زاده از همکاران شهید آوینی در مجموعه روایت فتح است:

این عاشق بودن حرف سلطان‌زاده حال حاضر است یا سلطان‌زاده سال 71؟

سلطان‌زاده: من روایت فتح را می‌دیدم و اشتباه گرفته بودم صدای ایشان را با مجری دیگری چون آن مجری اول صحبت می‌کرد و من فکر می‌کردم آن مجری است که در روایت فتح نریشن می‌گوید. خاطرم است که برای اولین‌بار آقای نقاش‌زاده، آقای آوینی و آقای فارسی که برای بردن ساز به مغازه آمده بودند، من بعد از این که سازها را داخل ماشین گذاشتم‌، گفتم آوینی کجاست، ایشان از صندلی جلو گفت «من آوینی هستم». همه سوار ماشین شدیم تا به سمت خانه ما برویم،‌ در خانه یک نوار جوک گذاشت که بسیار خندیدیم. بعد از آن آوینی شروع کرد به صحبت کردن درباره موسیقی. موسیقی که آن روز آوینی مطرح می‌کرد با کاری که من انجام می‌دادم تفاوت بسیاری داشت، آن روز یک حرف‌هایی را مطرح می‌کرد که امروز بعد از گذشت 25 سال تازه آن صحبت‌ها را داریم کشف می‌کنیم، بعد وقتی به آن می‌رسیم،‌ می‌بینیم که این همان نکته‌ای است که آوینی 25 سال قبل به ما گفته بود. مرتضی آوینی برای من یک واکسن هنری بود، واکسنی که وقتی به من تزریق شد، تب کردم.

زمانی که مرتضی آوینی شهید شده‌ بود همه چیز برایم تغییر کرده بود، انگار که همه برایم غریبه شده بودند، آوینی پشتوانه ما بود و ما پشتوانه خود را از دست داده بودیم. من بسیاری از صحبت‌هایی که آوینی درباره موسیقی مطرح می‌کرد را روی نوار ضبط کرده‌ام و وقتی گوش می‌کنم‌، می‌بینم چه چیزهایی او در آن روزها به ما گفت که حالا متوجه آن می‌شویم. آوینی با نگاهش چنان شما را روی صندلی می‌نشاند که گویی سحرت کرده است،‌ اما سحری که به نفع شما بود. خاطرم است که در همین اتاق کناری روایت فتح؛ من، آقای فارسی و آقا مرتضی آوینی در سرما می‌نشستیم و کار می‌کردیم، حتی از سقف اتاق آب می‌چکید که زیر آن سطل گذاشته بودیم و ما با این شرایط جانانه کار می‌کردیم. من در همین زمان می توانستم در جایی گرم و نرم مشغول کار باشم، ولی من کار در روایت فتح در کنار آوینی را به تمام راحتی‌های دنیا عوض نمی‌کردیم. ما سحر شده بودیم، حتی پول آنچنانی هم نمی‌گرفتیم. این صحبت‌ها شاید برای نسل حال حاضر کشورمان عجیب و غریب باشد.

جرقه های آن ملودی را آقا مرتضی در ذهن شما ایجاد کرد یا شما با توجه به صحبت هایی که می کرد شما ساختید؟

سلطان‌زاده: من نوار صحبت‌های شهید آوینی درباره موسیقی را به تازگی دارم به بچه‌ها می‌دهم تا گوش کنند. آوینی در نمازخانه روایت فتح می‌نشست و درباره موسیقی برای ما صحبت می‌کرد و من هم صحبت‌های او را ضبط می‌کردم. صحبت‌های آن روز آقا مرتضی به اندازه‌ای تخصصی بود که من متوجه آن نمی‌شدم، به همین خاطر آقای فارسی به نحوی صحبت‌های آقا مرتضی را برایم ترجمه می‌کرد. خاطرم است که آوینی یک روز یک نوار به من داد تا موسیقی آن را گوش کنم، وقتی آن را گوش دادم، دیدم فقط صدای تیراندازی است، به او گفتم این نواری که من داده‌اید موسیقی نبود، فقط صدای تیراندازی داشت، گفت نشنیدی، گفتم نه، گفت که موسیقی برای یک فیلم موسیقی نیست، بلکه افکت است. آوینی دنبال یک موسیقی جنگی می‌گشت که با شخصیت ایرانی همخوانی داشته باشد.

در میان کار هم اتودهایی از این موسیقی را گوش کرد، وقتی موسیقی به پایان رسید، خبر آورند که مرتضی آوینی شهید شده است، شهید آوینی لحظه به لحظه نظارت داشت روی مراحل ساخت موسیقی. بعدها برخی نوشتند که آوینی با موسیقی مشکل داشت، این انگاره اشتباه است، آوینی با موسیقی مشکلی نداشت، با نحوه مصرف آن مشکل داشت، می‌گفت که ما در موسیقی یک لحو الحدیث داریم که می‌شود همان شعرهای عشق وعاشقی و یک غنا داریم که موسیقی رقص و آواز است، این دو وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند، می‌شود همان چیزی که در تلویزیون پخش می‌شود. آوینی می‌گفت صدای آهنگران را در یکی از قسمت‌های روایت فتح استفاده کردم که به کارم آسیب زد، چرا که همه به دنبال کسی که این نوحه را می‌خواند، می‌گشتند،‌ در قسمت بعد نوحه آهنگران را با تصویر آن گذاشتم. صدای آهنگران را موسیقی می‌دانست و آن را برای روایت فتح آسیب‌زا قلمداد می‌کرد،‌ می‌گفت که وقتی صدای آهنگران را استفاده می‌کند همه توجه‌ها به صدای آهنگران جلب می‌شود و کسی توجه به تصاویری که شاهد آن است،‌ نمی‌کند. آوینی با استفاده نادرست موسیقی روی فیلم مشکل داشت‏‌، چه موسیقی شوپن بود و چه نوحه آهنگران.

خاطرم است که به من می گفت وقتی پشت ساز می‌نشینی،‌ مانند زمای که می‌خواهی نماز بخوانی، نیت کن، برای این که کار را هم می‌خواهی در راه خدا انجام بدهی، روی نیت کار تاکید داشت و می‌گفت وقتی نیت یک کار درست باشد، در مسیر درست آن گام برمی‌دارید. یکسری حرف‌ها و نکات ریزی را مطرح می‌کرد که با شگفت زده‌ می‌شدیم،‌ البته یکسری حرف‌ها را هم مطرح نمی‌کرد، چون مغر ما نمی‌کشید.

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۲۱ فروردین، ۱۳۹۷ ۱۰:۴۱ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات فرهنگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *