ماجرای گرفتاری و نجات عماد در حمله تروریستی به مجلس!

عماد اسماعیل نژاد بدون شک معروف‌ترین نجات یافته حادثه تروریستی روز چهارشنبه در مجلس شورای اسلامی است. کودک دو ساله‌ای که به گفته مادرش چیز خاصی از حادثه متوجه نشده اما عکس منتشر شده از او هنگام نجات دادنش از ساختمان مجلس افراد بسیاری را متوجه حادثه تروریستی رخ داده در تهران کرد. زهرا، مادر عماد در گفت‌وگو با ایسنا، جزئیاتی از روز حادثه را شرح داده که در ادامه آمده است:

ما ساکن استان گلستان و شهر گرگان هستیم، پسرم عماد مبتلا به بیماری [1] MPS است و حدود 20 روز قبل از حادثه از طریق مسئول دفتر نماینده گرگان در مجلس شورای اسلامی نامه‌ای را خطاب به وزارت بهداشت دریافت کردیم تا روند درمان عماد تسهیل شود. اما آن روز دوباره به مجلس رفتم تا از آنها بخواهم که سفارش دیگری بکنند تا روند درمان عماد با سرعت بیشتری ادامه پیدا کند. با آقای بهرامی مسئول دفتر نماینده گرگان قرار گذاشتم و حوالی ساعت 10 بود که با هماهنگی او وارد مجلس شدم.
سالن ملاقات را رد کرده و به انتهای راهرو رسیدم عماد را که در آغوش گرفته بودم به روی زمین گذاشته تا کمی خستگی در کنم که ناگهان صدای شلیک چند تیر را شنیده و مردی فریاد زد خانم بچه‌ات را بغل کن و بدو، من هم چون قبلا به مجلس آمده بودم به قسمت پله‌ها رفته و خودم را به طبقه اول رساندم، آنجا آقای بهرامی را دیده و به او گفتم که فقط عماد را بغل کن و نجاتش بده، من خودم نای دویدن نداشتم و به خاطر استرس زیاد پاهایم شل شده بود. با آقای بهرامی و دو نفر دیگر به یکی از اتاق‌ها رفتیم. دقیق نمی‌دانم اما حدود یک ساعت در اتاق بودیم.
من [تروریست ها] را ندیدم اما صدایشان را می‌شنیدم که به زبان فارسی و لهجه‌ای خاص به یکدیگر می‌گفتند که باید کارمندها را از اتاق‌ها بیرون بکشیم و همه‌شان را بکشیم، شنیدن این صداها خیلی من را ناراحت کرد.
خوشبختانه [به اتاق ما نرسیدند]، اگر اشتباه نکنم در اتاق 113 بودیم. چند نفر از پنجره به ما گفتند که خارج شوید و ابتدا یکی از افراد حاضر به بیرون رفت و سپس عماد را از پنجره به بیرون خارج کردم که آن عکس هم در این لحظه ثبت شد و من هم آخرین نفری بودم که از پنجره طبقه اول به بیرون پریدم و فکر می‌کنم حدود  یک و نیم تا دو متر را پریدم.
فکر می‌کنم تا حوالی ساعت یک و نیم در زیر فضای طاقچه مانندی که در زیر ساختمان مجلس وجود داشت مخفی شده بودیم اما پس از عادی شدن شرایط از آنجا خارج شده و به زیرزمین مجلس رفتیم. پس از آن هم ساختمان را ترک کردیم.


واقعیتش این است که هنگام ورود به مجلس کیفم را به حراست و صندوق امانات تحویل داده بودم و برای همین هیچ پولی همراهم نداشتم. می‌خواستم به مجلس برگردم و کیفم را تحویل بگیرم اما به دلیل فضای امنیتی این اجازه را نداشتم. به همین خاطر یکی از شهروندان ساکن بهارستان من را به حیاط خانه‌اش برد و آنجا دست و صورتم را شسته و پوشک عماد را که خودش را کثیف کرده بود عوض کردم. یکی از شهروندان برای عماد پوشک بچه خرید و کمی آنجا استراحت کردم تا اینکه حوالی ساعت شش بود که به مجلس برگشته و کیفم را تحویل گرفتم.

پی نوشت: [1]بیماری عماد یک بیماری مادرزادی است که از همان روزهای نخست تولد به آن مبتلا بود. اما ما حدود سه ماه پیش و قبل از عید بود که متوجه شدیم به چنین بیماری مبتلا شده است. هزینه‌های درمانش بسیار بالا بوده و هیچ کدام تحت پوشش بیمه قرار نداشت. به همین دلیل به نماینده شهرمان در مجلس مراجعه کرده و از او درخواست کمک کردیم که او نیز نامه‌ای به ما داده و معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی تهران نیز در تاریخ دوم خرداد امسال در نامه‌ای به دکتر سروش رئیس بیمارستان شریعتی از وی خواستند که در روند درمان بیماری عماد با ما همکاری کند؛ اما متاسفانه پاسخی دریافت نکردیم.

منبع: خبرگزاری ایسنا

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۲۳ خرداد، ۱۳۹۶ ۲:۱۸ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *