مراجعت به جنگ از منظر اکنون

در نسبت میان اکنون و گذشته و نوعِ رجوع لطیفه‌ای هست بایسته‌ی تأمل؛ رفتن به گذشته یا گذشته را به حال آوردن. کدام‌یک منظور و مراد ماست؟ رفتن به گذشته غالباً با احیاء و اعاده‌ی خاطرات و آمیزه‌ای از خیالات شکل می‌گیرد، و در پیش آوردن گذشته به نقدِ حال نقش قوه‌ی فاهمه پُررنگ است. مع هذا حتی در بازگشت خیال‌مندانه به گذشته تأثیر اکنون را انکار نمی‌توان کرد. اگر حال و اکنون به‌درستی فهم و ادراک نشود نه گذشته، بلکه آینده نیز مفهوم نمی‌تواند شد. گذشته علی‌الدوام و بی‌انقطاع، در حال‌های مستمر بازیابی و بازخوانی و بازنمایی می‌شود. این بازیافت‌ها و بازخوانش‌ها و بازنمایی‌ها براساس بازمانده‌های واقعه یا پدیده و از معبر ذهن و زبان بازکاونده‌ی رویداد پردازش و بازگو (روایت) می‌شود. واژه‌ی «الهام» کمی تا قسمتی تأویل‌پذیر است؛ یکی از چند معنای الهام تأثیرپذیری روانی، عاطفی، ذهنی و بالتبع رفتاری و بلکه اندیشگانی و فرهنگی است. یکی از پدیدارهای قابل مطالعه‌ی دوران دفاع مقدس، پیدایی فرهنگ جبهه و جنگ و آموزه‌هایی است که می‌تواند مَحل اعتنا و الهام واقع شود و انسان اکنون و آینده را در مواجهه‌های گونه‌گون متذکر و راه‌گشا باشد.
بسیاری از این رجوع‌ها خیال‌مندانه، آرزوخواهانه و خاطره‌گونه و با احساس غربت از (در) وضع اکنون رخ می‌دهد. یکی از دلایل بازگشت به گذشته اعراض از اکنون و تعریض به حال حاضر است. مقدم بر عبرت‌گرفتن از تاریخ، وجود تاریخ است و لازمه‌ی وجودِ تاریخ، بودن اندیشه‌ی تاریخ‌فهمی و تاریخ‌اندیشی است. معلوم نیست که آیا فهم دقیق و درستی از تاریخ وجود دارد یا نه. یکی از نشانه‌های بود و نبود تاریخ‌فهمی را در اعتنای ما به «عقل»، «اندیشه» و «حریّت» می‌توان معاینه کرد. تردید دارم در این که بتوانیم به ساحت تاریخ به ما هو تاریخ برسیم، بدون رعایت این مناسبات.
اما می‌خواهند و می‌خواهیم یاد آن دوران، یعنی جنگ/ دفاع مقدس زنده بماند، بپاید و تداوم یابد. تداوم این یاد راه‌کارهایی دارد که بخش مهمی از آن را می‌شود در مناسکی‌شدن و بهره‌گیری از زبان نمادین مشاهده کرد. خیلی وقت‌ها این سوق دادن‌ها یا سوق یافتن‌ها صورت و سامان تَشبُّهی و تَقرّبی دارد؛ خواه‌ناخواه کسانی که در معرض و مسیر گزاره‌ها و نشانه‌های این دوران واقع می‌شوند، تحت تأثیر قرار می‌گیرند؛ مسئله این است که این تأثیر‌پذیری چقدر مانایی و دوام دارد و چه‌قدر می‌تواند فرهنگ عمومی جامعه را جهت بدهد یا تقویت و بلکه غنی کند.
امکانش محال نیست، گرچه بسیار دشوار است. یکی از الزامات این امکان، ایمان به حضور مرگ در آنات زندگی است. در صورتی می‌توان به سیاق روزهای جنگ زیست که جنگ را از مصداق عینی‌شده‌ی جنگ هشت‌ساله‌ی ایران و عراق به جبهه‌ی مواجهه‌ی همیشگی خود با خود تعمیم و تسرّی داد.
نگاه‌ها به آن عهد متفاوت است. یکی آن دوران را روزگار عُروج و ملکوت می‌داند و دیگری به مخاطره‌افتادن زندگی؛ اما چگونه نگریستن به جنگ/ دفاع مقدس برای چگونه عمل‌کردن اکنون ما بسیار اهمیت دارد، مسئله در چگونگی نگرش به جنگ است. اما نگاه غالب به جنگ اکنون فرهنگی معنوی ارزشی و مآلاً تبلیغی رسانه‌ای و خصوصاً مناسبتی است. برگزاری یادواره‌ها و … عمدتاً در همین مسیر انجام می‌شود و کارکرد آن‌ها هم به شرح ایضاً.
نویسنده: علیرضا کمری
منبع: پایگاه گنج

تاریخ درج مطلب: یکشنبه، ۳ مرداد، ۱۳۹۵ ۶:۰۴ ق.ظ

دسته بندی: مقالات


برچسب‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *