وقتی از بی سیم صدا آمد که پیکر 8 شهید پیدا شد…

برای ما ایرانی ها، حضور معنوی حضرت ثامن الحجج(ع) در زندگی و کار یکی از بدیهیات ذهن و ضمیرمان بوده و هست. چه بسیار استمدادهایی که به مدد حمایت و توسل به وجود منورش به اجابت مبدل شده و چه بسیار گره ها که با گوشه نگاهی از کرم و مهربانی اش باز شده است. امام رضا(ع) در سال های دفاع مقدس نیز پشتوانه معنوی رزمندگان و پیروزی های کشور در جنگ بود. گزارش پیش رو شاید گوشه ای است از دریای ارادت خالصانه مردمان این سرزمین به حضرت علی ابن موسی الرضا(ع)؛ ارادتی که در دوران دفاع مقدس دستگیر رزمندگان مان بود.

شفاعت برای شهادت

در طول سال های دفاع مقدس رزمندگان بسیاری بودند که با مدد از علی ابن موسی الرضا(ع) راهی جبهه دفاع از وطن شدند. در آن سال ها هر رزمنده به طریقی ارتباطی با حرم مطهر رضوی و امام رضا (ع) داشت. در یکی از این خاطرات با عنوان «آخرین مرخصی» که به قلم همسر شهید مصطفی اکرمی تدوین شده آمده است: «همراه با هم به حرم رفتیم و مصطفی، با تواضع از امام رضا(ع) طلب رضایت کرد و خواست زودتر به جبهه برگردد. من پولی در ضریح انداختم و به شوخی گفتم آرزو می کنم بیشتر در مشهد بمانی. وقتی روز بعد خبردار شدم مصطفی با دو روز تاخیر به جبهه خواهد رفت، در دلم گفتم کاش چیز دیگری از آقا می خواستم!..»
همرزم شهید «محمدعلی حافظی عسگری» می گوید: هنگامی که در بحبوحه عملیات «مسلم بن عقیل» عده ای از نیروهای تحت فرماندهی محمدعلی راه را گم کرده، او و دیگر رزمندگان به امام رضا(ع) متوسل شدند و باران، مسئله شان را حل کرد.

8 شهیدی که به عطر پرچم آقا رخ نشان دادند

سردار «سیدمحمد باقرزاده» فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح با ذکر خاطره جالبی از تفحص شهدا می گوید: «چندین سال پیش در محدوده ای بین کوشک و شلمچه کار می‌کردیم. هرچه گشتیم تا 9 ماه شهید پیدا نشد. مدام تیم های جست و جو به من فشار می‌آوردند که این جا شهید نیست و می‌گفتند که آقای باقرزاده شما ما را سر کار گذاشته اید. ولی من همچنان اصرار داشتم که در آن محدوده شهید وجود دارد و باید تفحص کرد. بعد از مدتی روحیه من هم ضعیف شد تا این که چند گروه از خانواده های شهدا با یک گروه تلویزیونی به طلاییه آمدند تا برنامه ای به نام «سرور سبز» را اجرا کنند. در آن روز نیز ما یک پرچم از حرم امام رضا(ع) را از آستان مقدس رضوی گرفته بودیم تا بر روی گنبد حسینیه طلاییه نصب کنیم. همین که رایحه پرچم گنبد امام رئوف در فضا پیچید پشت بی سیم به من اعلام کردند که 8 شهید به ترتیب پیدا شده اند و به محض این که شهدا را آوردند من دستور دادم استخوان های این عزیزان را درون همین پارچه بپیچند ؛ چرا که شهدا به واسطه بوی حرم امام رضا(ع) خود را به ما نشان داده بودند.»

عملیات ثامن الائمه(ع)؛ شکست حصر آبادان

آبادان در حصر بود و عنقریب بود که سقوط کند. عراقی ها برای تصرف آبادان در 8 آبان 1359، در منطقه ذوالفقاری روی رودخانه بهمنشیر، پل شناور نصب کردند و با عبور دادن قسمتی از نیروهای خود، وارد جزیره آبادان شدند و از آن نظر منطقه ذوالفقاری را انتخاب کرده بودند که با استفاده از پوشش نخلستان ها بتوانند از دید رزمندگان اسلام دور بمانند و به راحتی وارد شهر شوند.
عملیات ثامن الائمه (ع) گر چه به عنوان یکی از چهار عملیات بزرگ و برجسته در چارچوب سلسله تلاش هایی که برای آزاد سازی مناطق اشغالی انجام گرفت، به شمار می رود ولی این عملیات به منزله «نقطه عطف» و «حلقه واسط» برای انتقال استراتژی جنگ از وضعیت گذشته به وضعیت جدید بود. در دوران جنگ لشکر 77 پیاده خراسان یکی از نخستین یگان‌های ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که با آغاز تهاجم دشمن بعثی برای حضور در منطقه، مأموریت یافت.
یکی از افتخارات بزرگ لشکر 77 عملیات کلیدی و غرورآفرین ثامن‌الائمه(ع) است. این عملیات پس از آن که امام خمینی (ره) فرمودند: «حصر آبادان باید شکسته شود»، توسط رزمندگان این لشکر و با کمک سپاه پاسداران و ژاندارمری و نیروهای مردمی در اول مهر 1360 اجرا شد. بعد از این عملیات، لشکر 77 پیاده، به لشکر 77 پیروز ثامن‌الائمه(ع) تغییر نام یافت.

خادم کشیک ششم

سردار «غلامرضا سمایی» یکی از رزمندگان شجاع خراسانی و خادم بارگاه منور رضوی بود و اگر چه در دوران دفاع مقدس بال هایش برای پرواز بسته ماند اما این فرمانده خراسانی دفاع مقدس و خادم امام رضا(ع) در دفاع از حرم در جبهه سوریه به آسمان پر کشید. این رزمنده شجاع در کارنامه پرافتخارش در دوران دفاع مقدس درمسئولیت‌هایی همچون فرمانده بسیج تربت‌حیدریه، مسئول اطلاعات سپاه شادگان اهواز، مسئول اطلاعات و فرمانده آتشبار گردان توپخانه، مسئول اطلاعات گروه توپخانه و موشکی 61 محرم، مسئول گروه توپخانه لشکر 5 نصر، معاون هماهنگ‌کننده قرارگاه ثامن‌الائمه (ع)، مسئول عملیات قرارگاه ثامن‌الائمه (ع) سپاه در شرق به بهترین شیوه و روش ایفای نقش کرد. این شهید بزرگوار از خادمان کشیک ششم حرم مطهر رضوی بود.

یاد امام رضا(ع) رمز پیروزی ما بود

سردار شهید «محسن قاجاریان» که دور و بری ها می گویند ارادت تام و تمامی به امام رضا(ع) داشت، اتفاقا پست های خدمتی اش هم در مکان هایی بود که نامی از نام مبارک امام رضا(ع) داشت؛ جانشین معاونت عملیات تیپ زرهی 21 امام رضا(ع) یکی از این موارد بود. وی که سال 94 در راه دفاع از حریم حرم حضرت زینب(س) آسمانی شد، همواره به امدادهای امام رضا(ع) و توسل رزمندگان به ثامن الحجج(ع) به عنوان یکی از رموز پیروزی در سال های دفاع مقدس اشاره می کرد.

سربندهای یا سلطان خراسان

آن گونه که سابقه تاریخی تولید سربندهای مزین به نام ائمه اطهار نشان می دهد، تولید این سربندها ابتکاری از یک هنرمند به نام «منصور واحدی» بود که در دوران دفاع مقدس و بعد از آن در اجتماعات‌، رزمایش‌ها و دفاع از حرم نمود یافت. بستن این سربندها روحیه‌ای به رزمنده‌ها می‌دهد و وحشتی در دل دشمنان می‌اندازد. در بسیاری از عملیات های غرور آفرین و پیروز رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس، عبارت «یا ثامن الحجج»، «یا امام رضا»، «یا سلطان خراسان»، «لبیک یا حسین»، «عاشقان شهادت» و … قوت قلب رزمندگان در دفاع از مرزهای کشور بود. با گذشت مدت کوتاهی از آغاز جنگ، واحد تبلیغات سپاه با ابتکار منصور واحدی، سربندهایی را طراحی و در بین رزمندگان توزیع کرد که در تقویت روحیه رزمندگان موثر بود. این سربندها در رنگ هایی که شور حماسی یا مرتبط با فرهنگ اسلامی بود چاپ می‌شود و بیشتر به رنگ های قرمز، سبز و زرد بود.

دعای توسل مجروحان، دور ضریح امام رضا(ع)

شاید اشاره به یکی دیگر از ابعاد حضور معنوی در زندگی رزمندگان دوران دفاع مقدس نیز جالب توجه باشد؛ هنوز هم خیلی ها یادشان می آید در شب های چهارشنبه اطراف ضریح پر بود از رزمندگان مجروحی که برخی از آن‌ها حتی سر تا پا در گچ بودند. اطراف ضریح امام رضا(ع) قرق مجروحان جنگ می‌شد نه فقط مجروحانی که می‌توانستد حرکت کنند بلکه حتی رزمنده هایی که سرتاپای شان را گچ گرفته بودند به حرم آمده و دعای توسل می خواندند.زیارت امام رضا(ع) هم همواره یکی از خاص ترین برنامه تیپ ها و لشکرها در دوران دفاع مقدس بود.

شهیدی که پیکرش اشتباهی راهی مشهد شد

بودند شهدایی که هیچ گاه به زیارت امام رضا(ع) مشرف نشدند و جسد مطهرشان اشتباهی به مشهد فرستاده شد و این گونه بعد از شهادت به پابوسی امام(ع) می آمدند! البته درباره کیفیت و چیستی ارتباط معنوی و توسلات شهدا به امام رضا(ع) فقط خودشان می توانند سخن بگویند. یکی از این شهدا، شهید «محسن نعمتی» بود. خواهر شهید در این باره می گوید: دی سال ۶۵ بود، ایام شهادت محسن، شوهر خواهرم در یکی از روستاهای همدان معلم حق‌التدریسی بود. خواهرزاده‌ام تازه به دنیا آمده بود، من هم آن جا بودم. غروب، آفتاب به رنگ قرمز درآمده بود، رادیو مارش حمله را پخش می‌کرد. قلبم گرفت، به دلم افتاد برای محسن اتفاقی افتاده است. بی‌خبر بودم تا ۹ بهمن سال 1365 اما بعد از شنیدن خبر شهادتش در سومین روز شهادتش رسیدم. در روستا بودیم، تا رسیدم به خاکش سپرده بودند آن زمان تلفن در دسترس نبود. طبق عادت هر سال مشهد می‌رفت. آن سال نشد که برود. بعد از شهادت، پیکرش را اشتباهی به مشهد بردند. فکر می کنم این بار هم اول باید به زیارت می‌رفت و بعد به خانه آخرت می آمد.

منبع: روزنامه خراسان، پنجشنبه 1397/5/4

تاریخ درج مطلب: پنجشنبه، ۴ مرداد، ۱۳۹۷ ۸:۵۴ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات شهدا و دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *