وقتی هاشمی رفسنجانی احتمال ردصلاحیت روحانی را می داد!

آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی روزنامه ایران با اسحاق جهانگیری است:

گفته می‌شد آقای روحانی برای ثبت‌نام مردد بودند و این تردید تا مدت‌ها ادامه داشت، برخی هم می‌گفتند ایشان مصمم به نامزدی بودند و تأکید داشتند بعد از ملاقات ایشان با آقای هاشمی رفسنجانی در دی ماه 95 آقای روحانی به این جمع‌بندی رسیدند که در انتخابات شرکت کنند. شما به‌عنوان کسی که ارتباط نزدیکی با آقای روحانی دارید، کدام روایت را واقع بینانه‌تر می‌دانید؟

این امری طبیعی و پذیرفته شده است که رئیس جمهوری مستقر در دور دوم وارد رقابت انتخابات شود. روال و تجربه گذشته ایران این گونه بوده است که رئیس جمهوری حتماً نامزد می‌شود. به همین دلیل در سال آخر دولت، یاران و نزدیکان رئیس جمهوری درباره شرایط انتخابات و مشکلات احتمالی پیش رو بحث می‌کنند تا چگونه مشارکت مردم افزایش یابد و رأی خوبی حاصل شود. طبیعتاً من نیز به‌دلیل نزدیکی کاری با آقای رئیس جمهور، یکی از کسانی بودم که در جلسات خصوصی درباره این موضوع با ایشان صحبت می‌کردم. نکته این بود که آقای رئیس جمهوری برنامه‌ها و طرح‌هایی داشتند که باید تکمیل می‌شد؛ نمی‌شد به دلیل وجود مشکلات، کارها را نیمه کاره رها کرد. به شخصه هیچ گاه در ایشان تردید جدی ندیدم مبنی بر اینکه در انتخابات شرکت نمی‌کنند و هیچ گاه نگفتند که در انتخابات حاضر نمی‌شوند.

هیچ وقت؟

هیچ وقت، البته گاهی که درباره مشکلات بحث می‌کردیم، می‌دیدیم که مشکلات جدی پیش روی ما قرار دارد، اما گفته می‌شد باید تدبیری اتخاذ کرد که از این شرایط عبور کنیم.

با توجه به ردصلاحیت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، این دغدغه ایجاد شده بود که عده‌ای تلاش خواهند کرد آقای روحانی هم رد صلاحیت شود. آیا در آن برهه چنین احتمالی مطرح شد و مورد بحث قرار گرفت؟

تردیدی نیست که آقای دکتر روحانی نیز همچون آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مخالفان جدی و پای کاری داشته و دارد. این مخالفت‌ها تا حدی در دوره اول ریاست جمهوری ایشان بروز داده شد. قبل از تصدی مقام ریاست جمهوری مخالفت‌ها به این جدیت نبود، حتی در انتخابات 92 هم مخالفت‌ها به این اندازه نبود که البته این موضوع دلایل خاص خود را دارد، اما در این دوره مخالفت‌ها قدری آشکار بود.

شما درباره احتمال ردصلاحیت آقای روحانی با ایشان صحبتی کردید؟

هیچ گاه با ایشان درباره این موضوع صحبت نکردم. با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی دو بار در این باره گفت‌و‌گو شد، ایشان به‌دلیل تجربه انتخابات خود نگرانی‌هایی داشت. باید پذیرفت که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در همه دوران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران، رکن مهم نظام بود. من هم در سال 92 رئیس ستاد انتخاباتی ایشان بودم. در جلسه بعد از رد صلاحیت که قرار شد کار ستادها تعطیل شود، جمله‌ای گفتیم که ما در این انتخابات به وقوع هر چیزی فکر می‌کردیم، الا اینکه شما را ردصلاحیت کنند. به باور من، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به دلیل شناختی که از دستگاه‌های رسمی و غیررسمی داشت، قدری نگران بود و این نگرانی را در جلسات خصوصی مطرح می‌کرد. اما ایشان بسیار مصمم بود که آقای روحانی حتماً باید نامزد شود و نباید در این باره به خود تردیدی راه بدهد و اصلاً نباید به این موضوع فکر کرد.

احتمال ردصلاحیت آقای روحانی در حلقه اول اطرافیان ایشان مطرح شد؟

خیر. البته ایشان جلسات مختلفی دارند، اما در جلساتی که من حضور داشتم، هیچ گاه در این باره بحث نشد.

خب؛ اگر احتمال ردصلاحیت ایشان فرضیه‌ای جدی نبود، ایده ورود نامزد پوششی به صحنه انتخابات در چه استدلالی ریشه داشت؟

با تعابیر نامزد پوششی یا امثال آن چندان موافق نیستم و درست نمی‌دانم. اما اگر منظور شما این است که چرا من در انتخابات ثبت‌نام کردم، این دغدغه، میان دوستان اصلاح‌طلب بسیار پررنگ شده بود و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هم جزو کسانی بود که بسیار به این موضوع باور داشت که افراد دیگری هم به‌عنوان نامزد در انتخابات حضور داشته باشند. دغدغه هم این بود که در انتخابات شاهد یک تهاجم جدی به دولت خواهیم بود، بویژه که نشانه‌های چنین هجمه‌ای، در ماه‌های پیش از انتخابات، به وضوح دیده می‌شد. فشار رسانه‌ای زیادی علیه دولت بود؛ رسانه‌های مخالف دولت؛ قدرت مالی و سیاسی بسیار زیادی داشتند و از مصونیت بالایی هم برخوردار بودند. ضمن اینکه تریبون‌های رسمی و عمومی نیز به کمک این رسانه‌ها می‌آمدند. دولت برای گزارش دستاوردها و موفقیت‌های خود به مردم در شرایط سختی قرار داشت. بنا براین پیش‌بینی می‌شد در صحنه انتخابات، با وضعیت نامتوازن و دشواری رو به رو خواهیم بود. همچنین پیش‌بینی می‌شد نامزدهای پرشماری از جریان مخالف حضور یابند و بخواهند به طور گسترده دستاوردهای دولت را زیر سؤال ببرند. من، شخصاً معتقد بودم در چنین شرایطی، کسی که می‌تواند بخوبی از دولت دفاع کند، اشکالات دولت قبل را نیز بخوبی می‌شناسد و می‌تواند بدون مشکل آنها را بیان کند و نمی‌توانند علیه او مطلبی بیان کنند، خودم هستم. بنابراین همواره مسئولیت سنگینی را بر دوش خود احساس می‌کردم و همواره آماده بودم اگر چنین وضعیتی شکل گرفت، باید در صحنه حاضر شوم و بنا به مسئولیت خود حقایق را به مردم بگویم تا آنان بدانند کشور تا پیش از دولت یازدهم در چه شرایطی قرار داشت و در دولت یازدهم چه وضعیتی پیدا کرده است. شاید این شرایط باعث شد وقتی از نامزدی صحبت می‌شد که باید در صحنه حضور یابد و از دولت دفاع کند، نخستین اسمی که مطرح می‌شد، من بودم. هرچند شاید برخی ملاحظات دیگری هم داشتند، اما آنچه برای من مهم بود و احساس وظیفه می‌کردم تا در نهایت، ثبت‌نام در انتخابات را بپذیرم، همین مسأله بود.

منبع: روزنامه ایران، شماره 6558، چهارشنبه 1396/5/11

تاریخ درج مطلب: جمعه، ۱۳ مرداد، ۱۳۹۶ ۱۰:۲۳ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *