چپ‌ها چگونه رد‌صلاحیت شدند؟

روزنامه شرق نوشت: خبرگزاری تسنیم در گزارش‌های پیاپی به بررسی نامه اخیر مهدی کروبی به مقام معظم رهبری پرداخته و سعی داشته است در گفت‌وگو با برخی چهره‌ها که آنها را تاریخ‌پژوه نامیده، ان‌قلت‌های این نامه را گوشزد کند. کروبی در بخشی از نامه خود، به ردصلاحیت نیروهای چپ خط ‌امامی در جریان انتخابات مجلس چهارم شورای اسلامی پرداخته و از حذف این جریان سیاسی در آن انتخابات گلایه کرده بود. تسنیم اما در گزارش خود با استناد به سخنان مسعود رضایی که او را مورخ و تاریخ‌شناس معرفی کرده، به واکاوی انتخابات مجلس چهارم و دلایل رد صلاحیت جریان چپ خط ‌امامی پرداخته است. او دلیل حذف چپ‌ها را نه رد صلاحیت صورت‌گرفته از سوی شورای نگهبان بلکه به دلیل اقدامات این جریان در اواخر عمر مجلس دانسته است. مسعود رضایی از جمله این اقدامات را حمایت چپ‌های خط ‌امامی از دولت بعث عراق در جریان اشغال کویت و ورود نیروهای آمریکا با قطع‌نامه شورای امنیت به خلیج فارس عنوان کرده بود. او ابتدا خطاب به کروبی نوشته است: «… علی‌رغم عدم‌احراز صلاحیت برخی داوطلبان منتسب به جناح چپ، لیست کامل و پر و پیمانی از سوی مجمع روحانیون مبارز تدارک دیده شد به‌ویژه این جمله شما که «لیست مجمع و نیروهای خط امام یکپارچه حذف شدند» به‌نحوی زیرکانه نوشته شده است که القا‌کننده حذف لیست از سوی شورای نگهبان است و نه مردم». او در ادامه گفته: «حال باید دید که آیا ناکامی اصلاح‌طلبان آن زمان در انتخابات مجلس چهارم ناشی از ردصلاحیت‌هاست یا اینکه عملکرد آنها موجب شد تا به پیروزی دست نیابند؟!». رضایی در ادامه به این عملکرد اشاره کرده و گفته: «یکی از علل شکست آن روز جناح چپ، حمایت از صدام حسین، رئیس‌جمهور دولت بعث عراق بود، مسئله‌ای که موجب تحیر بسیاری از مردم شد. صدام که با ناکامی در حمله به ایران مواجه شده بود، در تاریخ ١١ مرداد ۶٩ به کویت حمله و این کشور را اشغال کرد… با حمله آمریکا به عراق، ناگهان صدایی از مجلس ایران بلند شد که «باید به دفاع از صدام برویم!» تنها دو سال از پایان جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق به ایران می‌گذشت و خانواده‌های بسیاری داغدیده فرزندان خود بودند، هنوز بازسازی مناطق جنگ‌زده شروع نشده بود، مرزنشینان بسیاری در شهرهای دیگر به‌سر می‌بردند و طرح چنین موضوعی موجب خشم مردم و ناامیدی آنها از جناحی شد که بعدها به طیف خالدبن ولید معروف شدند!» در ادامه گزارش تسنیم به نقل از مسعود رضایی آمده است: «… چند روز بعد از نظر قطعی شورای عالی امنیت ملی و تأکید بر بی‌طرفی ایران، آیت‌الله خامنه‌ای در سخنانی با انتقاد از مواضع عده‌ای که می‌گویند باید به‌کمک صدام رفت، فرمودند «ما هرگز به‌نفع چپ، با راست دشمنی پیدا نمی‌کردیم. به‌نفع راست هم با چپ دشمنی پیدا نمی‌کردیم. دو اردوگاه و دو جناح‌اند که به‌خاطر اهداف غلط و غیرالهی و نامقدس- از نظر ما و از نظر همه انسان‌های واقع‌بین- با هم می‌جنگند. جمهوری اسلامی، هر دو جناح را رد می‌کند؛ چون در هر دو طرف، انگیزه‌ها مادی است…». این تنها یک نمونه از مواضع غلط، افراطی و دور از تعقل جناح چپ بود که قطعا در عدم توفیقشان در انتخابات مجلس چهارم نقش داشت اما آنها همواره سعی می‌کنند این شکست را به گردن شورای نگهبان و رد صلاحیت‌‌ها بیندازند…». مسعود رضایی البته در همین جوابیه به مهدی کروبی، اگرچه او را به واسطه انتقاداتش از شورای نگهبان ملامت می‌کند، اما در جایی خود هم اعتراف می‌کند که نسبت به نظارت استصوابی انتقاد دارد: «در مورد نظارت استصوابی، نحوه اجرای آن توسط شورای نگهبان است. از نظر من نحوه عملکرد شورای نگهبان در این زمینه قابل‌نقد و انتقاد است. به اعتقاد بنده شورای نگهبان باید با سعه صدر بیشتری در این زمینه برخورد می‌کرد و ضمن آنکه زمینه حضور افراد بیشتری را در انتخابات فراهم می‌آورد، بهانه کمتری نیز به دست امثال جناب‌عالی برای سردادن شعارهای سیاسی خود می‌داد…»

اشغال کویت و ماجرای خالد بن ولید

اما آنچه مسعود رضایی به آن اشاره کرده چیست و تا چه اندازه در رد صلاحیت چپ‌ها اثرگذار بوده است؟ مرداد سال ۶٩ (١٩٩٠)، عراق، بعد از مذاکراتی طولانی با کویت در رابطه با تأمین بودجه مالی برای بازسازی زیرساخت‌های آسیب‌دیده در طول جنگ این کشور با ایران، این کشور را اشغال نظامی کرد. شورای امنیت سازمان ملل اقدام عراق را تهدید صلح دانسته و از آنجا که عراق به خروج از کویت تن نمی‌دهد، اقدام نظامی علیه این کشور را به تأیید می‌کند. در نتیجه این قطع‌نامه، ائتلافی از کشورها به رهبری آمریکا نیروهای خود را وارد خلیج فارس می‌کنند. این اقدام در سال ١٩٩١ میلادی رخ می‌دهد. ورود نیروی‌های ائتلاف به منطقه و نخستین جنگ خلیج فارس در شرایطی رخ داد که اتحاد جماهیر شوروی در آستانه فروپاشی بود. این شرایط برخی از نیروهای چپ خط‌ امامی و ضد‌امپریالیسم در ایران را به این فکر وامی‌دارد که باوجود اینکه زمان چندانی از پایان جنگ ایران و عراق نمی‌گذشت، خواستار حمایت از عراق در برابر آمریکا شوند. سرسلسله این داستان، علی‌اکبر محتشمی‌پور بوده است. رسول منتجب‌نیا در گفت‌وگو با سایت تاریخ ایرانی در‌این‌باره و در توجیه این حرکت گفته است: «… آنها حمله عراق به کویت را بهانه حضور در منطقه قرار داده بودند تا در خلیج‌فارس و دریای عمان حضور داشته باشند و در برابر ایران جبهه‌بندی کنند… تحلیل دوستان ما در مجلس این بود که گرچه صدام و رژیم بعث به ایران تعرض کرده و مسئول همه خسارت‌های انسانی و مالی و ویران‌شدن کشورمان در دوران دفاع مقدس بود، ولی ملت عراق مسلمان‌اند، ملت کویت هم مسلمان‌اند و ما هم که مسلمانیم باید در برابر استکبار شرق و غرب ایستادگی کنیم و نگذاریم که آمریکا در منطقه حضور پیدا کند… همان زمان بود که آقای محتشمی‌پور داستان خالد‌بن‌ولید را در مجلس مطرح کردند و گفتند هرچند که صدام متجاوز و جانی است، ولی الان مورد تعرض قرار گرفته است. ما هم نمی‌خواهیم از صدام دفاع کنیم، می‌خواهیم از تمامیت ارضی خودمان، انقلاب و ملت‌های مسلمان منطقه حمایت کنیم. بنابراین منطق نیروهای خط امامی در مجلس سوم که در اکثریت بودند، این بود که باید با کشورهای منطقه در برابر آمریکا دست‌‌به‌دست هم دهیم و ناوهای آمریکایی را از منطقه دور کنیم. …» این همه در شرایطی رخ می‌داد که ایران و عراق بعد از پایان جنگ هشت‌ساله، در شرایط آتش‌بس بوده و عراق هنوز قرارداد ١٩٧۵ را نپذیرفته بود. عراق قبل از آغاز حمله نظامی خود به کویت، یعنی در اردیبهشت ۶٩، نامه‌نگاری‌هایی را به رهبر جدید ایران، یعنی آیت‌الله خامنه‌ای و نیز اکبر هاشمی‌رفسنجانی که به‌تازگی در ریاست‌‌جمهوری مستقر شده بود، آغاز کرد تا به وضعیت «نه جنگ، نه صلح» پایان دهد. صدام‌ حسین در مجموع شش نامه به هاشمی نوشت که آخرین آن مصادف است با لشکرکشی‌اش به کویت و در آن، ایران را از هرگونه اقدام احتمالی علیه کشورش بر حذر می‌دارد. در پس این نامه‌نگاری‌ها عراق بالاخره قطع‌نامه ۵٩٨ شورای امنیت را پذیرفته و در نهایت به قرارداد ١٩٧۵ ایران و عراق درباره خط مرزی اروند‌رود تن می‌دهد. همچنین با آزادی اسرای دو کشور هم موافقت می‌کند.

موج ردصلاحیت

در چنین فضایی است که مهدی کروبی به عنوان رئیس وقت مجلس پیشنهاد می‌دهد که نیروهایی از پارلمان ایران با پارلمان‌های دنیا گفت‌وگو کرده و تلاش کنند در پس این گفت‌وگو‌ها امتیازهای بیشتری را برای ایران به دست بیاورند؛ طرحی که چندان جدی گرفته نشد. ایران در جریان جنگ عراق و آمریکا موضع بی‌طرفی اتخاذ کرد؛ موضعی که به اذعان کارشناسان، بهترین موضع ممکن در آن شرایط ویژه بود. اگر این یک روی مواجهه چپ‌ها با دولت هاشمی‌رفسنجانی بود، روی دیگر آن، سمت‌گیری‌های متضاد اقتصادی مجلس و دولت بود. دولت سازندگی سیاست‌های اقتصاد باز را پیگیری می‌کرد و مجلس «خط امامی» همچنان دنباله‌رو سیاست‌های چپ و با محوریت عدالت بود. انتقادها به سیاست‌های اقتصادی دولت هاشمی رفسنجانی هم از مجلس بیرون می‌آمد و هم از اپوزیسیون بیرون از مجلس، از جمله ملی مذهبی‌ها. سردمدار نقدها روزنامه سلام بود و صف منتقدان به این شکل جدا شده بود؛ اما در کنار شکل‌گیری جریان منتقد، نظارت استصوابی هم از سوی شورای نگهبان ابتدا در مجلس خبرگان و بعد در جریان انتخابات مجلس چهارم، به کار برده شد و جمعی از نیروهای چپ ردصلاحیت شدند.

نقش شورای نگهبان

هاشمی‌رفسنجانی در کتاب خاطرات خود در سال ٧١ به تفصیل درباره شرایط آن روزها توضیح داده و در مقدمه چنین نوشته است: «انتخابات چهارمین دوره مجلس برای اینجانب بسیار پردردسر شد. بر‌اساس تفکر خودم و نیز انتظار بسیاری از نامزدهای خط ‌امامی، مایل بودم این انتخابات به صورت کاملا منصفانه برگزار شود و زمینه را هم با انتصاب آقای عبدالله نوری به وزارت کشور فراهم کرده بودم که در عمل، موازنه‌ای بین دو مرکز مؤثر در مدیریت انتخابات، یعنی وزارت کشور و شورای نگهبان باشد؛ ولی بعد از آنکه کار شروع شد، عملا نظر شورای نگهبان در پذیرش یا ردصلاحیت‌ها، دردسر زیادی برای من به بار آورد. ردصلاحیت گسترده نمایندگان موسوم به خط امام و حمایت‌های پیدا و پنهان از این اقدام شورای نگهبان، بسیاری از توان مسئولان نظام را متوجه خود کرد. مجمع روحانیون مبارز به خاطر ردصلاحیت جمعی از سران آن، تهدید به کناره‌گیری از انتخابات کرد؛ از طرفی رهبری هم دستور دادند که باید مجمع در انتخابات شرکت کند. آقای کروبی که دبیرکل مجمع بود، از من توقع داشت که برای حل این مشکلات، با پذیرفتن صلاحیت جمع بیشتری از جناح آنها کمک کنم. من هم مطالب ایشان و سایر افراد را به رهبری منتقل کردم. نیروهای ردصلاحیت‌شده انتظار شفاعت و حمایت داشتند و من تا‌آنجا‌که می‌توانستم، سعی می‌کردم قلب‌ها را به هم نزدیک کنم و هر دو طرف را قانع کنم که به خواست قانون و میزان رأی مردم گردن بنهند. مرحوم دکتر حسن حبیبی هم در شورای نگهبان خیلی تلاش کرد و در موارد محدود مسئله حل شد». او همچنین در موارد متعدد به جلساتی که با نمایندگان شاخص ردصلاحیت‌شده از ‌جمله صادق خلخالی، هادی غفاری و… برگزار کرده، اشاره می‌کند. هاشمی همچنین در روایت خود از روز ١١ فروردین می‌نویسد: «{شورای مرکزی} جامعه روحانیت مبارز جلسه داشت. گزارش تبلیغات انتخابات را دادند و از روند حذف رقبای خود اظهار رضایت نمودند. در نهایت به گفته اصغرزاده حدود ۴٠ نفر از چهره‌های شاخص چپ در آن انتخابات با سیاست‌های اتخاذ‌شده از سوی شورای نگهبان رد‌صلاحیت می‌شوند. تحلیلگر تسنیم دلیل اصلی رد‌صلاحیت و حذف جریان چپ در انتخابات مجلس چهارم را «حمایت از صدام حسین» می‌داند؛ اما ابراهیم اصغرزاده – از ‌جمله نمایندگان ردصلاحیت‌شده انتخابات مجلس چهارم – روایت دیگری از رد‌صلاحیتش دارد.

روایت اصغرزاده از ردصلاحیت

اصغرزاده در گفت‌وگو با «شرق» به تحلیل این روایت پرداخته و می‌گوید: «مجلس سوم به لحاظ زمانی در شرایط انتقال قدرت در ایران قرار داشت. از یک سو رهبری جدید بعد از فوت امام انتخاب شده بود و از سویی قانون اساسی تغییراتی کرده بود و به نظر می‌رسید کشور به سمت خاصی می‌رود. همچنین اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی شده بود». به گفته اصغرزاده، ردصلاحیت او و دوستانش در مجلس سوم را باید در قالب یک برنامه کلان بررسی کرد. او می‌گوید: «در انتخابات مجلس چهارم چیزی حدود ۴٠ نفر از چهره‌های شاخص جریان چپ ردصلاحیت شدند، به‌طوری‌که جریان چپ خط ‌امامی نتوانست برای آن انتخابات فهرست ارائه بدهد». این روایت اصغرزاده در این بخش، در تضاد با روایت «مسعود رضایی» قرار دارد که از حضور فهرست «پروپیمان» خط‌ امامی‌ها در انتخابات مجلس و عدم اقبال عمومی به آن سخن می‌گوید. اصغرزاده در ادامه توضیحاتش اضافه می‌کند: «همزمانی مجلس سوم با فوت امام و پایان جنگ، هاشمی‌رفسنجانی را بر آن داشته بود تا بیشتر بر مسائل اقتصادی تمرکز کند و به همین دلیل هم سیاست‌های تعدیل اقتصادی را که نسخه‌ای کپی از سیاست‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول بود، در کشور پیاده کرد». او سپس با اشاره به انتقادهای مجلس‌سومی‌ها از وضعیت اقتصادی کشور می‌گوید: «بااین‌حال برنامه اول توسعه به مجلس ارائه شد و همین یکی از نقاط اختلافی مجلس و دولت بود. نقطه اوج این اختلافات اما انتقادات ملی – مذهبی‌ها از هاشمی‌رفسنجانی در بیانیه‌ای بود که منجر به بازداشت آنها شد». او ادامه می‌دهد: «حذف منتقدان باعث شد تا دست دولت در اجرای سیاست‌های اقتصادی باز باشد. اجرای سیاست‌های تعدیل باعث بالارفتن نرخ تورم و شرایط اقتصادی سخت برای کشور شده بود. این‌گونه بود که مجلس چهارم که با شعار دشمن هاشمی، دشمن پیغمبر است، شکل گرفته بود، در راه اجرای این سیاست‌ها ترمز‌های جدی بگذارد».

مخالفت هیئت‌رئیسه مجلس سوم با حمایت از صدام

اصغرزاده سپس به ماجرای حمایت برخی خط‌ امامی‌ها از صدام اشاره کرده و درباره تأثیر آن در ردصلاحیت‌ها می‌گوید: «این موضع اصلا جدی نبود. همان زمان تعدادی از چپ‌ها این موضوع را مطرح کردند که با حمایت اکثریت مواجه نشد، از جمله اینکه هیئت‌رئیسه مجلس با این موضوع مخالفت کرد». او سپس به طرح مجلس درباره قطع‌نامه ۵٩٨ اشاره کرده و ادامه می‌دهد: «البته قبل از حمله آمریکا به عراق، تعدادی از نمایندگان معتقد بودند که باید با پارلمان‌های دنیا درباره قطع‌نامه مذاکره کرده تا امتیازهای بیشتری بگیرند. آقای کروبی هم این مسئله را عنوان کرد که با مخالفت ولایتی، وزیر خارجه دولت هاشمی، مواجه و موضوع کمرنگ شد. بااین‌حال وقتی موضع ایران در قبال حمایت از صدام مطرح شد، مجلس سوم به این تصمیم هم تن داد و در نطق‌ها به حمایت از آن پرداخت. این مجلس با وجود انتقادات اقتصادی از هاشمی‌رفسنجانی اما برنامه اول توسعه را تصویب کرد و به کابینه هاشمی رأی بالایی داد». از اظهارات اصغرزاده به‌عنوان نماینده‌ای چپی که بعد از پایان مجلس سوم بلافاصله بازداشت شده و بعد هم در انتخابات مجلس چهارم ردصلاحیت شد، چنین برمی‌آید که ماجرای حمایت برخی از خط ‌امامی‌ها از عراق در جریان اشغال کویت و حمله آمریکا، موضوعی نبوده است که بخواهد تنها دلیل ردصلاحیت و حذف جریان چپ در آن انتخابات قلمداد شود.

نویسنده: مرجان توحیدی

منبع: روزنامه شرق،شماره 3104، پنجشنبه 1396/12/17

تاریخ درج مطلب: جمعه، ۱۸ اسفند، ۱۳۹۶ ۶:۴۵ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *