گروه موسیقی چاووش چگونه شکل گرفت؟ از 17 شهریور 57 شروع شد.

کانون فرهنگی – هنری چاووش در دهه ۵۰ با تلاش‌ محمدرضا لطفی و حمایت مالی هوشنگ ابتهاج و پس از استعفای دسته‌جمعی موسیقی‌دانان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از جمله گروه شیدا، به دلیل فضای سیاسی سال ۱۳۵۷ و به ویژه واقعه ۱۷ شهریور، شکل گرفت. این موسیقیدانان که به نام جریان احیا نامیده شده و تحت حمایت رضا قطبی رئیس وقت رادیو و تلویزیون بودند، پس از استعفا از رادیو به کار خود در این گروه ادامه دادند.
روزنامه «آیندگان» درباره چگونگی تشکیل این کانون، فعالیت‌های آن و ادامه راهش در فضای سیاسی جدید پس از انقلاب با سه تن از اعضای فعال آن به گفت‌و‌گویی مفصل نشسته که در روزهای ۱۸، ۱۹ و ۲۰ فروردین ۱۳۵۸ به چاپ رسیده است. سایت تاریخ ایرانی مشروح این گفت‌و‌گو را بازنشر کرده که در ادامه بخشی از آنرا می‌خوانید:

محمد رضا لطفی: آخرین روزهایی که در رادیو بودیم به اتفاق آقای علیزاده و آقای شجریان و آقای ابتهاج و اعضای گروه طرحی را پیاده کردیم. هدف طرح در بر گرفتن تمام اعضای هنری مرتبط با منافع موسیقی ملی و منافع توده‌ مردم بود. در حقیقت یک انجمن هنری است. ضرورتش نیز وجود داشت. چون از طرف دستگاه در مورد دادن کنسرت یا رفتن به جایی یا مسافرت تحمیل‌هایی به ما می‌شد.
اوایل کاری نداشتند؛ ولی این اواخر آرام آرام بهره‌برداری از ما شروع شده بود. سعی می‌کردیم از زیر این بهره‌برداری فرار کنیم ولی چون هزینه زندگی همه گروه را سازمان رادیو و تلویزیون تامین می‌کرد اگر می‌گفتیم که می‌خواهیم برخلاف آن‌ها رفتار کنیم شاید همه ما متفق‌القول نمی‌شدیم. به هر حال باید زندگی می‌کردیم. ممکن بود احیانا میان بچه‌ها انحراف‌هایی به وجود بیاید که موجب دودستگی و تجزیه شدن گروه می‌شد. برای آنکه دچار این مشکل نشویم به طور کلی طرح گروه را مطرح کردیم تا به وسیله تعاون و یکپارچگی بتوانیم در مقابل دستگاه، مقاومت بیشتری داشته باشیم. خوشبختانه این کار با ضوابطی و طی نشست‌هایی بسیار به موفقیت انجامید و ما حتی کارمان را بیرون ارائه دادیم.
قرارداد می‌بستیم تا اصلا از نظر اقتصادی محتاج دستگاه نباشیم و از این راه وابستگی اقتصادی‌مان را به دستگاه، وابسته به مردم کنیم که هیچ وقت چنان توقع‌هایی را از ما نداشتند. طرح پس از بحث‌ها و مجادله‌ها مورد تایید قرار گرفت و بالاخره با وجود همه تضادهایی که در اول کار به خصوص با خواننده‌ها در مورد مسائل مادی و سایر مسائل داشتیم، به نتیجه رسیدیم چون نیت همه گروه این بود که پرچم موسیقی را در آن آشفته‌بازار بتواند برافراشته نگه دارد.
همه این حسن نیت را داشتند و همه خواننده‌هایی نیز که با ما کار می‌کردند این را پذیرفتند و ما هم هیچ اشکالی نداشتیم. این جریان ما درست پس از چند ماه، با واقعه هفده شهریور برخورد کرد که گروه یک واکنش عاطفی عجیبی نسبت به آن نشان داد. بدین ترتیب که در تاریخ بیست و یکم شهریور گذشته قرار بود به اتفاق گروه و آقای شجریان به اتحاد جماهیر شوروی سفر کنیم. در آن شرایطی که رفتن به کشورهای کمونیستی به طور کلی موانعی داشت، برایمان خیلی جالب بود ببینیم در آنجا چگونه زندگی می‌کنند و خاصه از نظر موسیقی می‌خواستیم ببینیم موسیقی آن‌ها چیست و در ارتباط با مسائل فرهنگی‌شان قرار بگیریم. بسیار هم کار کرده بودیم تا در آنجا واقعا موسیقی درست را به آن‌ها ارائه بدهیم؛ ولی جریان هفده شهریور به شدت روی بچه‌ها اثر گذاشت.
روز بعد از این واقعه وقتی استعفایم را برای بیرون آمدن از رادیو نوشتم و به آنجا می‌رفتم فکر می‌کردم حالا چگونه برای بچه‌ها مطرح بکنم که من نمی‌توانم بیایم؛ اما وقتی رسیدم دیدم خود بچه‌ها روحیه‌شان آن‌قدر خراب است که بعضی‌هایشان گریه می‌کنند و بدون اینکه اصلا برخوردی ایجاد شود خیلی راحت همه قبول کردند و ما به طور کلی برای اعتراض به این جریان‌ها نامه‌ای نوشتیم و از سازمان رادیو تلویزیون بیرون آمدیم. این ماجرا را برای این تعریف می‌کنم تا بگویم تشکیل دادن گروه چاووش صرفا برای آن بود که بتوانیم پس از بیرون آمدن از سازمان رابطه درست خود را با مردم حفظ کنیم و خوشبختانه نوار قبلی و نوار جدیدمان در پیوند با گروه چاووش است. اعضای گروه چاووش را اعضای گروه شیدا – که مشخص‌اند – و آقایان علیزاده و شجریان و ناظری و خانم‌ها هنگامه اخوان و سیما تشکیل می‌دهند؛ ولی هنوز کارمان را ارائه نداده‌ایم. با خانم اخوان و خانم سیما کار آماده پخش داریم ولی این کارها در این برهه بردی ندارد. در نتیجه به خاطر ضرورت اجتماعی موجود، کارهای دیگر مثل همین نوار را جلوتر انداختیم.
از آن کارها هم استفاده خواهیم کرد. لازم به تاکید است که در گروه چاووش ما دو دسته داریم: گروه وابسته و گروه غیروابسته. گروه وابسته آن‌هایی هستند که به طور کلی با ما همکاری مداوم دارند و در مقابل ما از نظر اجتماعی و موسیقی و حیثیتی مسئول هستند. گروه غیروابسته فقط با ما کار می‌کنند و در عین آنکه وابسته‌اند به ما وابسته نیستند؛ یعنی اگر فلان آقا در گروه ما وجود داشته باشد که احیانا خلافی از او سر بزند در مورد بعضی‌ها ما مسئول آن خلافکاری‌شان نیستیم و در مورد بعضی‌ها صد درصد هستیم و اگر احیانا کاری خلاف بکنند از گروه اخراج می‌شوند؛ یعنی ما برای ارتباطمان با آدم‌ها حدی داریم. این حد را تا اینجا همه رعایت کرده‌اند و تاکنون واقعا کسی به اشکالی برنخورده است چون وفاق گروهی داریم، وفاق گروهی‌مان خیلی زیاد است. سوای چند نفر که به قول معروف اختلاف فاز دارند می‌توان گفت بقیه تقریبا یکدست هستند.

منبع: تاریخ ایرانی

تاریخ درج مطلب: شنبه، ۹ اردیبهشت، ۱۳۹۶ ۵:۵۰ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات تاریخ معاصر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *