نقدی بر “خاطره ای از رفتار تاثیرگزار امام موسی صدر بر عبدالهادی حائری؛ تأثیر ستایش دوست نوجوان”
محسن کمالیان: امروز در یادداشت یکی از دوستداران امام موسی صدر خواندم که آن بزرگوار وقتی هنوز نوجوان بود و دبستان میرفت، مرحوم دکتر عبدالهادی حائری را که او نیز در سن نوجوانی بود، بابت حفظ نیمی از کتاب الفیه مورد تشویق قرار داده بود. تشویقی که زندگی مرحوم حائری را متحول ساخت. دو نکته را مایل هستم خاطرنشان سازم:
اول / این قصه قطعاً نادرست است. نوجوانی که مورد نظر مرحوم حائری بود، نمیتوانسته امام صدر بوده باشد. سادهترین دلیل آن است که امام صدر بنابر سندی که در بالا گذاشتم و از سازمان اسناد ملی گرفتم، در سال 1317ش بود که امتحان نهایی کلاس ششم دبستان را گذراند. مرحوم حائری متولد حدود سال 1314ش و هنگام فراغت امام صدر از دبستان تنها سه سال داشت. قاعدتاً یک کودک سه ساله نمیتوانسته نحوخوان باشد؛ چه رسد به اینکه نیمی از کتاب الفیه را نیز حفظ کرده باشد! …
دوم / در کارهای تاریخیمان، در نقل قولهایمان و خصوصاً در نسبت دادن وقایع به بزرگان، دقت کنیم. نوشتهها و آثارمان اگر فاقد دقت و پرخطا باشد، تدریجاً اعتماد اهل تحقیق، اعتماد اهل فضل و حتی اعتماد خوانندگان عادی را از دست خواهیم داد. نیازی نیست هر حُسن و افتخاری را به بزرگانمان نسبت دهیم. محاسن و افتخارات آنها آنقدر زیاد است که نیازی به این جور قصهها ندارند. این نکته را نیز از یاد نبریم که قصهسازیهای نادرست، در درازمدت بزرگان ما را آسیبپذیر خواهد کرد. این جملهی آخر واضحتر از آن است که باز کردنش لازم باشد …