ناگفتههایی از قطعنامه ۵۹۸
سید علی خرم در نشست نگاهی به دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران که روز دوشنبه در خانه اندیشمندان علوم انسانی با حضور حسین علایی برگزار شد، گفت که جام زهر را باید از زوایای دیگری بررسی کرد تا مشخص شود اطلاق «جام زهر» به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ درست است یا خیر؟ این دیپلمات درباره این قطعنامه، شرایط و دلایل پذیرش آن با اشاره به اینکه طی سالیان گذشته در این موارد زیاد سخن گفته شده، ادامه داد: در کشور انقلاب شد، شرایط خیلی بهم ریخت، برخی اشتباهات صورت گرفت و برخی دشمنیها به سوی این کشور سرازیر شد. جنگی برپا شد برای اینکه این جنگ بتواند آنچه را که در سال ۱۳۵۴ بین ایران و عراق تحت عنوان عهدنامه مودت، حسن همجواری و مرز دولتی ایران و عراق یا عهدنامه باصطلاح ۱۹۷۵ امضاء شده بود را زیر و زبر کند.
سفیر اسبق ایران در سازمان ملل متحد-ژنو با ابراز اینکه صدام بعد از امضای این عهدنامه از سوی کشورهای عربی مورد شماتت واقع شد که به ایران باخته است، این واقعه را با آنچه این روزها شاهدش هستیم، مقایسه کرد و افزود: آمریکاییها هم امروز به اوباما و جان کری میگویند که شما به ایران باختهاید؛ صدام سعی میکرد که در مقطعی این ورق را برگرداند. وی وقایع تاریخی را شبیه هم خواند و گفت: دونالد ترامپ هم در یک مقطعی سعی کرد به خونخواهی اینکه کلاه سر آمریکایی رفته از برجام بیرون آمد و سعی در ابطال آن داشت تا ایران را وادار کند به خواسته هایش تن دهد و بدین ترتیب جنگی در کشوری که انقلاب شده بود تحمیل شد و پیشبینی میشد که این جنگ خیلی زود تار و پود این کشور را برهم بریزد اما فضای انقلابی که در ایران بود، ورق را خیلی زود برعکس کرد و منتهی به این شد که در سوم خرداد 1361 خرمشهر و آبادان که به دست عراق افتاده بود، آزاد گردد و ایران تا پایان تابستان 1361 وارد عراق شود.
اشتباهی که کردیم
علی خرم عنوان کرد: جنگی که تا 1361 به دو سال انجامیده بود به هشت سال کشیده شود. وی ابراز کرد که در طول 6 سال بعدی یکبار در 1361 بعد از فتح خرمشهر فرصت داشتیم که از موقعیت پیروزی خودمان برای تمام کردن این جنگ استفاده کنیم اما ایران براساس «قاتلوهم حتی لاتکون فتنه» جلو رفت برای اینکه صدام را آنقدر تعقیب کند که از فتنهاش چیزی باقی نماند. سفیر اسبق ایران در چین گفت: ما یکبار دیگر در سال1364 فاو را تصرف کردیم و از نظر موقعیت سوق الجیشی و اهرم نظامی دست ایران پر شد. این استاد دانشگاه با بیان اینکه دومین مقطعی که ایران میتوانست جنگ را تمام کند بعد از فتح فاو بود و سومین مقطعی که ایران میتوانست جنگ را تمام کند، زمستان 1366 بود که علاوه بر فاو، حلبچه، جزایر مجنون و حجم عظیمی از نفت در حالی که آماده استخراج بود را در اختیار داشت، افزود که اگر در زمستان 1366 جنگ را مدیریت و تمام کرده بودیم باز هم ایران میتوانست با پیروزی جنگ را تمام کند. اما از زمستان 66 ورق برعکس شد و ما در فاصله زمستان 1366 تا بهار 1367 کلیه مناطقی که به دست آورده بودیم را یک به یک از دست دادیم و جنگ شهرها شروع شد و تهران برای دومین و سومین بار شاهد حملات موشکی صدام واقع شد و حتی تهران تهدید به کارگیری سلاح شیمیایی شد. وی با یادآوری اینکه ما نیز به عنوان نیروی بسیج از وزارتخانهها برای آموزش مقابله با سلاح شیمیایی رفتیم تا بتوانیم در موقع حمله احتمالی صدام به شهروندان تهرانی کمک کنیم تا در مقابل سلاح شیمیایی مقاومت کنند ادامه داد که در نهایت قطعنامه 598 در بیست و هفتم تیرماه 1367 پذیرفته شد. خرم با اشاره به اینکه این قطعنامه یکسال قبل از این تاریخ تصویب شده بود، عنوان کرد که ایران در آن زمان عملیات والفجر را انجام داده بود و در موضع قدرت بود و به همین دلیل از پذیرش این قطعنامه خودداری کرد و شاید همین گریبان ما را گرفت تا یکسال بعد در شرابط بسیار بدی قطعنامه 598 را پذیرفتیم. آیا جام زهر بود؟ این استاد دانشگاه این سوال را مطرح کرد که آیا پذیرش قطعنامه 598 جام زهر بود و اگر اینطور بود کسی ما را وادار به نوشیدن آن کرد و آیا خیانتی در کار بود و یک عامل خارجی در این ماجرا دخیل بود پاسخ داد کسانی که نمیتوانند عوامل طبیعی را ببینند و درست تحلیل کنند و تحلیلی کارشناسی و علمی ارائه دهند، دچار دست انداز میشوند و میگویند فلانی شرایط را طوری تنظیم کرد که جام زهر را به دست حضرت امام(ره) داد و ایشان نوشید! در حالی که اگر یک تحلیل علمی درستی انجام دهیم، میبینیم که هیچ عاملی در اینجا غافلگیرانه نبود و همه عوامل عین رمز خودشان در خلقت عمل کنند و به آن نقطه رسید. خرم با بیان اینکه اگر صدبار دیگر هم در یک واقعهای مثل پایان جنگ قرار بگیریم و تحلیلی درست و علمی از کار و عوامل طبیعی اطراف خودمان نداشته باشیم، گفت که بارهاو بارها باید جام زهر بنوشیم و اگر برعکس تحلیلی درست از شرایط و موقعیت خودمان، جهان و هر جای دیگر داشته باشیم میتوانیم با تجزیه و تحلیل درست از وقوع حادثه در بدترین حالت آن جلوگیری کنیم.
سرنوشت پرونده هستهای ایران
وی ادامه داد: بار دومی که در شرایطی شبیه این قرار گرفتیم فاصله بین سالهای 1385 تا 1392 بود. یعنی زمانی که با دست خودمان پرونده هستهای را از شورای حکام انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستادیم و به جای اینکه 35 کشور در مورد ما تصمیم بگیرند 5 کشور در موردمان تصمیم گرفتند و در آن 5 کشور هم آمریکا توانایی اقتصادی، سیاسی، نظامی بیشتری دارد درنتیجه حرفش را بیشتر میتواند به کرسی بنشاند. رئیس ستاد قطعنامه 598 این واقعه را شبیه نوشیدن جام زهر دوبارهای دانست و افزود که به قول دکتر ولایتی بین جنگ و مذاکره، مذاکره را انتخاب کردیم و از این بابت رستگار شدیم و از اینکه جنگی بر ما تحمیل شود، جلوگیری کردیم. خرم با بیان اینکه واقعه سوم الان درحال اتفاق افتادن است، عنوان کرد که مجددا داریم در مسیری قرار میگیریم و خدای ناکرده ما یک موقع شبانه مجبور میشویم که دوباره جام زهری بنوشیم! این استاد دانشگاه با یادآوری اینکه تحولات تاریخی را نباید نادیده بگیریم، گفت که باید با توجه به میزان توانایی و قدرتمان بگوییم که تا کجا میتوانستیم پیش برویم و چه نقاط قوت و ضعفی داشتیم. در 29 تیرماه 1366 قطعنامه 598 در شورای امنیت سازمان ملل متحد با پیشینهای به تصویب رسید که از پاییز 1364 شروع شده بود. زمانی که مک فارلین با یک قرآن و انجیل به ایران آمد و خواست که هیات حسن نیت باشد و قرار شد که همکاریها و همفکریهایی در مورد جنگ با ایران سراغ بگیرد. ولی به دلایل داخلی و خارجی از جمله اسرائیلیها که همیشه مواظبند ایران و آمریکا به هم نزدیک نشوند -چون نانشان در این است همانطور که نان روسیه و عربستان هم در همین است- عوامل دست به دست هم داد و این قضیه تبدیل به یک ناکامی سیاسی شد. در آن موقع که فکر ریگان نزد افکار عمومی سرکوب شده بود از ایران فاصله گرفت و به سمتی رفت که یک راه حل عاجل و فوری اتخاذ کند و در آن موقع گورباچف، رهبر شوروی در ایسلند با ریگان نشست و اعلامیه کوتاهی مبنی بر اینکه مصمم به پایان جنگ عراق و ایران که سالهاست طول کشیده، هستیم و به هر ترتیب به صورت نه غالب و نه مغلوب این جنگ را تمام میکنیم و متن قطعنامه 598 به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارائه شد و این شورا از ایران و عراق خواست که هر دو در جلسات شورا شرکت کنند و نظراتشان را ارائه دهند. سیدعلی خرم عنوان کرد که در کشور ما به همکاری با سازمانهای بینالمللی یک نگاه منفی وجود داشت و عموما احساس میکردیم که این نهادها بازوی دست آمریکا هستند همچنان که روز اول جنگ هم از این بابت متحمل خسارات زیادی شدیم که از شورای امنیت سازمان ملل متحد نخواستیم که تشکیل جلسه دهد و حق و حقوق ما را به رسمیت دهد. تا جایی که دبیرکل وقت سازمان ملل متحد هم به سفیر ما در نیویورک این موضوع را گوشزد کرده بود و در همان روز جنگ با وزارت امور خارجه تماس گرفت که در صورت تمایل ایران تشکیل جلسه داده و درخواست ما را مطرح کند.
دستمان پر بود
این استاد دانشگاه این نگاه منفی را باعث این دانست که کسانی از وزارت امور خارجه نتوانند در جلسات شورای امنیت سازمان ملل متحد شرکت کنند تا در پخت و پز متن قطعنامه 598 دخیل باشند. بنابراین موقعی که در 29 تیر 1366 متن قطعنامه درآمد، بیشتر لابی کشورهای عراق، عربستان و کویت اثر کرده بود و به جای اینکه گفته شود بررسی کنیم چه کسی متجاوز بوده به مسئولیت آغاز جنگ تغییر دادند و به جای اینکه ما واژه «غرامت» را در متن قطعنامه داشته باشیم به ارزیابی خسارت دو کشور تغییر کرد و صندوقی هم تشکیل شود تا هرکشوری که تمایل داشت داخلش مبلغی بریزد تا بین دو کشور تقسیم شود! خرم با اظهار تاسف از اینکه زمانی که دستمان پر بود پای مذاکره نرفتیم و روزی که متن قطعنامه حاصل از لابی این کشورها به تصویب رسیده بود مجبور به قورت دادن آن شدیم، ادامه داد که به همین خاطر جنگ تمام شد درحالی که نه بحثی از تعیین متجاوز بود و نه بحثی از غرامت و بقیه داستان… حتی وقتی در 27 تیرماه 1367 قطعنامه 598 را پذیرفتیم عراق تازه متوجه شد که حالا وقت حمله است! لذا شروع به حمله کرد و در همان مقطع شاید حدود 40 هزار اسیر از ما گرفت. درواقع رزمندگانی که به خیال آتش بس در حال برگشت به خانه بودند را از پشت جمع کرد. این درحالی بود که ما اسرای عراقی زیادی در اختیار داشتیم و عراق خواست که یکبار دیگر جنگ را شروع کند ولی آمریکاییها در نیویورک بجد به طارق عزیز گفتند که اگر جنگ را تمام نکنی همانطور که قبلا اطلاعات جبهههای نبرد ایران را به شما میدادیم حالا برعکس اطلاعات شما را به ایرانیها میدهیم و این باعث شد که در 28 مرداد 1368 بعد از یکماه و یک روز عراق تن به آتش بس بدهد. هرچند که دو سال هم به صورت قهر و آشتی به صورت سه جانبه با سازمان ملل مذاکره داشتیم تا اینکه عراق داستانهای مربوط به حمله کویت را مرور میکرد. خرم ادامه داد که بنده از تهران به ژنو میرفتم و با برادر نانتی صدام که بعدا به دار آویخته شد، مذاکرات مفصلی هفتهای سه روز و هر بار 6 ساعت داشتم که نتایج را به تهران و شورای عالی امنیت ملی که آن زمان تازه تاسیس شده بود، ارجاع میدادم تا بررسی شود و بدین ترتیب بین ایران و عراق مذاکره مستقیم صورت گرفت. این استاد دانشگاه با بیان اینکه از قصد عراق در ابتدا باخبر نبودیم، عنوان کرد در تابستان 1369 بعد از اینکه از اردیبهشت تا مرداد در ژنو مذاکره کرده بودیم، عراق یکجانبه به آزادی اسرا کرد و بعد از دو هفته ما مجبور به همان کار شدیم و شروع به آزادی اسرای عراقی کردیم و تقریبا تا پایان شهریورماه عمده اسرا آزاد شدند و روابط تلطیف شد تا در مهر 1369 وارد مذاکرات دیگری برعکس گذشته در زمینه همکاری بین دو کشور شدیم که قرار بود در دیماه آمریکا به عراق حمله کند. چون عراق در عاشورای مرداد 1369 به کویت حمله و این کشور را اشغال کرد و به همین خاطر نیاز به لجستیک و اطمینان از اینکه ایران از پشت به او حمله نمیکند، داشت.
دلایل پذیرش قطعنامه 598 شد؟
سید علی خرم دلایل پذیرش را اقتصادی و کمبود ادوات نظامی در جبهه و جنگ و پایین آمدن قیمت نفت تا حد بشکهای 5 دلار دانست. در زمانی که این قطعنامه در 29 تیر 1366 به تصویب رسید ریاست جمهوری و بعد از آن حضرت امام هر دو با پذیرش این قطعنامه مخالفت کردند و این مخالفت کم و بیش ادامه یافت تا سفیر جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد مرحوم رجایی خراسانی از سوی ایران نامهای به شورای امنیت و دبیرکل سازمان ملل متحد نوشت و رسما اعلام کرد که این قطعنامه را از آنجا که آمریکایی است و آمریکا تهیه کرده قبول نداریم. این استاد دانشگاه ادامه داد: زمانی که ریاست جمهوری در شهریور ماه 1366 به سازمان ملل متحد رفتند، رئیسجمهور آمریکا جویای موضع ایران درمورد قطعنامه 598 شد و فکر میکرد که ایشان در سخنرانیشان به نحوی برای پذیرش این قطعنامه راه میدهند ولی خلاف این جهت اتفاق افتاد و 9 روز بعد، آمریکا اقدامات عملی خودش را در جهت برقراری تحریمها و سپس حمله به سکوهای نفتی ایران و ناوچههای ایرانی و غرق کردن آنها شروع کرد تا به واقعه سرنگونی ایرباس در 12 تیرماه رسید. خرم در ادامه عنوان کرد: زمانی که در شورای امنیت به خاطر واقعه ایرباس درخواست تشکیل جلسه دادیم جرج بوش پدر که آن زمان معاون رئیسجمهور بود در شورای امنیت حاضر و گفت که اشتباه شد اما ما زدیم و باز هم میزنیم! او گفت به صراحت میگوییم که اگر ادامه دهید باز هم میزنیم و با این لحن با ما صحبت کرد. وی ادامه داد: یکی از عواملی که قطعنامه 598 یک هفته بعد از واقعه ایرباس پذیرفته شد را گفتههای جرج بوش پدر دانست. او در پایان متذکر شد بررسی این وقایع از این جهت حائز اهمیت است که ممکن است بارها و بارها در طول تاریخ در معرض این وقایع قرار بگیریم لذا تصمیم به موقع، شناخت صحیح از شرایط میتواند ما را از گزندها مصون بداند و عین آن تاریخ تکرار شده است. پس دوباره همین آمریکاست و به جای ریگان و جرج بوش پدر، آدم نامعقولتری مثل دونالد ترامپ در مقابل ما قرار دارد. سید علی خرم این صحبتها را نه به معنای اینکه برویم و تسلیم شویم، دانست و خاطرنشان کرد: از موقعیت و فرصتها استفاده کنیم و در فرصتهای ممکن به بهترین وجه با استفاده از بهترین اهرمها ، بتوانیم سرنوشت خودمان را دقیق تر رقم بزنیم.
منبع: روزنامه آرمان، شماره 3653، چهارشنبه 1397/4/27