کتاب خاطره ای که خیلی ها را متحول کرد!
ابراهیم هادی شهید گمنامی است که فرمانده گروه چریکی شهید اندرزگو بود. شهید هادی به «سردار کمیل» و «پهلوان بیمزار» معروف شده و خواندن خاطراتش خیلیها را به طور معجزهآسایی متحول نموده است.
متحول شدن در اثر مطالعه خاطرات شهید
پایگاه بسیج و کانون فرهنگی هنری عاشقان کربلا در اسلامشهر مسابقه بزرگ کتابخوانی شهید ابراهیم هادی را با محوریت کتاب «سلام بر ابراهیم1» که مجموعه خاطرات شهید از تولد تا شهادت است، برگزار نموده است که با استقبال گستردهای مواجه شد.
در این مسابقه کتبی، 40 سؤال تستی از مطالب و مضمون کتاب «سلام بر ابراهیم1» طرح شد و یک سؤال تشریحی با این عنوان که «از خواندن این کتاب چه نتیجهای گرفتید؟» واقعاً در طول این مسابقه صحنههای مشاهده شد بس عظیم.
اکثریت قریب به اتفاق شرکتکنندگان در نتیجه مطالعه کتاب و تفکر در آن دچار تغییر و تحول شده بودند. دلنوشتههایی که شرکتکنندگان مسابقه در پاسخ به سؤال تشریحی نوشته بودند حکایت از آن داشت که اکثریت کتاب را عمیق مطالعه نموده و تحت تأثیر قرار گرفتهاند. مطالبی از اثرگذاری کتاب روی زندگیشان و تغییر و تحول روحیشان نوشته بودند که بسیار عظیم و شگفتانگیز و حیرتآور بود.
عباراتی همچون یاد گرفتم، درس گرفتم، الگو گرفتم، تصمیم گرفتم و… تقریباً در تمامی دلنوشتهها موج میزد.
نمازخوان شدن، تقویت نماز و حجاب، روی آوردن به توکل و توسل و برادر خود دانستنِ شهید ابراهیم هادی نیز بسیار در نوشتهها وجود داشت.
از نکات شگفتانگیزِ دیگر آنکه شرکتکنندگانِ دارای سن بسیار پایین نیز بسیار با کتاب ارتباط برقرار کرده و دچار تحولات روحی بزرگی شده بودند.
شروع یک زندگی جدید
گزیدهای از دلنوشتههای کسانی که با خواندن کتاب متحول شدهاند(بالغ بر هشتاد اظهارنظر) را میخوانید:
«من هم مثل آن خانومی که مشکل بزرگی داشت و به شهید هادی متوسل شده بود برای حل مشکلش، دست به دامن این شهید بزرگوار شدم تا وساطت کند و خداوند مرا به حاجت دلم برساند. ان شاءالله بتوانیم اندکی از اخلاق و معرفت و عرفان این شهید را در وجودمان ایجاد کنیم و بتوانیم از بندگان مخلص خدا باشیم و فرزندانی را تربیت کنیم که همچون ابراهیم، ادامه دهنده راه شهدا باشند و مورد عنایت حضرت زهرا(س) و امام زمان(عج) قرار گیرند و گوش به فرمان حضرت آقا باشند و در اطاعت از فرمان مقام معظم رهبری از هیچ کوششی دریغ نکنند. به راستی که شهدا زندهاند…»
***
«اینکه بگوییم چه درسی گرفته ایم خودش چندین جلد کتاب است…. خواندن این کتاب تلنگری بود برای من و تمام سعی من این است که تمام رفتارهای گذشته ام را تغییر دهم تا اول خدا و بعد شهید ابراهیم هادی از من راضی باشد و در پایان آرزو میکنم که همه مردم این گنج بزرگ را مطالعه میکردند و شاهد تغییر رفتار و نگاه خود میشدند.
***
«من قول میدهم به ایشان (شهید ابراهیم هادی) چادر و حجاب که یادگاری حضرت زهرای مرضیه(س) است را برای همیشه حفظ کنم و در راه رسیدن به معرفت و اخلاصی نیکو همواره تلاش کنم.»
***
«من اگر در این مسابقه رتبهای هم کسب نکنم اما همین که توفیق حضور در این طرح را داشتم خدا را شاکرم و تنها مطالعه این کتاب ارزشمند مرهمی بر مشکلات زندگی من بوده است و شهید هادی شهید زندهای است که برای حل مشکلاتم و درد دل از ایشان کمک میگیرم.»
***
«آشنایی من با شهید بیمزار ابراهیم هادی از نظر من یک چیزی فراتر از معجزه بود…! معجزهای که به من آموخت فضای مجازی و رنگ لباس و مدهای امروزی مهم نیستند بلکه آنچه در این جامعه مهم است: ازخودگذشتگی، انسانیت، رشادت و مروت است.من؛ این بنده حقیر در برابر همه کسانی که همانند شهید ابراهیم هادی هستند سر خم میکنم و با افتخار این شهید را الگوی اخلاق عملی خود معرفی میکنم…! من خودم را خوب میشناسم از حالا به بعد این شهید را برادر خودم میدانم و هر موقع که یاد عدد 26 یا همان قطعه 26 افتادم فاتحهای برای همه شهدای گمنام میخوانم. به قول رزمندهها در جبهه گیلان غرب ابراهیم فراتر از رزمندهای است با خصائص پوریای ولی!من با خواندن این کتاب دلباخته این جمله شدهام: «شهید ابراهیم هادی گمنام و غریب همانند مادرش حضرت زهرا(س) در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور.»
***
«باید خدا را شاکر باشم که سعادت مطالعه این کتاب نصیبم شد تا بتوانم با الگو قرار دادن شهید کمی از بار گناهانم را کم کنم و در زندگی از رفتار و منش ایشان استفاده کنم.»
***
«کتاب سلام بر ابراهیم نوعی ابزار هدایتکننده برای من بود به گونهای که راه را همچون چراغی فروزان برای من روشن ساخت و فانوسی بود که در ظلمات از آن استفاده کنم.»
***
«خواندن این کتاب دریچهای دیگر که برای من هم بود باز کرد سعی خواهم کرد راه ایشان را ادامه دهم و در اعمال و رفتار مثل ایشان باشم از جمله اینکه تصمیم دارم هر جمعه شب به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) رفته و دعای کمیل را ترک نکنم.»
***
«به قول داش مشتیهای امروزی: هیچ وقت فراموشت نمیکنم داش ابراهیم. توخیلی چیزارو به من یاد دادی. اینکه چه جوری میتونم پیش امامان و خداوند محبوب باشم.
این کتاب خیلی چیزا رو بهم آموخت. کاری کرد که نزدیک بشم به خدا، بتونم نمازمو اول وقت بخونم. چادرم رو سر کنم. دختر ناز و لطیفه پس من باید از ارزش خودم به کمک چادر نگهداری کنم. »
***
«از وقتی این کتاب را خواندم همیشه موقع اذان به یاد شهید هادی میافتم و سعی میکنم نمازم را اول وقت بخوانم.»
***
«بعد از خواندن این کتاب خیلی از رفتار، خلق و خو، منش و دیگر صفاتم تغییر کرد به نوعی نتایجی از این کتاب که در زندگی ام بسیار تأثیر گذاشت.»
گفتنی است، متن همه دلنوشتههای برگزیده در کانال مسابقه کتابخوانی شهید ابراهیم هادی به نشانی KETAB109@ منتشر شده است.
نویسنده: کامران پورعباس
منبع: روزنامه کیهان، شماره 21740، یکشنبه 1396/7/16