عاقبت مرد جبهه رفته ای که میگفت: “اگر شلاق بخورم و به زندان هم بیفتم نظام را رها نمیکنم.”

وقتی ارزشها عوض می شوند، عوضیها باارزش می شوند!
سالها پیش، دوستی داشتم اهل جبهه. آن روزها خیلی داغ بود. آن قدر که من در برابر هیجان و شدت او کم می آوردم!
یک جمله او را که شدیدا مرا به تفکر وا می داشت، هیچ گاه فراموش نمی کنم:
“من آن قدر به نظام مقدس جمهوری اسلامی معتقد هستم که اگر روزی دستگاه قضایی این نظام، به هر دلیل و جرمی تشخیص داد که من باید شلاق بخورم یا به زندان بروم، با افتخار آن را می پذیرم. چون شلاق و زندان جمهوری اسلامی برای من نعمت و برکت است و قطعا من مشکلی داشته ام که محکوم به آن شده ام.”
جنگ که تمام شد، رفیق ما احساس تکلیف کرد که برود در کارهای اقتصادی سالم و …
آن قدر با همخطان و همرزمان خود در فعالیت تجاری و اقتصادی پیشرفت کرد که در دوبی خانه و دفتر کار خرید. خلاصه کارش خیلی گرفت.
همو که گاهی به ولایت پذیری ما گیر می داد و مدعی می شد که سست هستیم و باید همه چیز خود را فدای ولایت کنیم، در ایام فتنه 88، در آن صف افتاد و هرچه توانست به ولایت و نظام هتاکی کرد.
یک بار که دم مسجد با بچه های قدیمی جمع بودیم، خودش دهان گشود و دردی را که سر دلش مانده بود بازگو کرد.
به ادعای خودش، بخاطر برخی معاملات با بعضی شرکتهای خارجی در دوبی، نهادهای امنیتی ایران او را به جرم جاسوسی برای بیگانگان بازداشت کرده و محکوم هم شده بود.
حالا او که شلاق و نظام مقدس جمهوری اسلامی را نعمت و برکت می دانست، شروع کرد به فحاشی علیه نظام. و جالبتر این بود که خودش قبول داشت کارش مشکل داشته و طرف مقابل جاسوس بوده است!
ولی دیگر شلاق و زندان نظام برایش برکت نبود! چون به خیال خودش مشکل از نظام بود نه از او که با جاسوسان و دشمنان نظام دست به معامله زده بود و آرمانهایش را به حراج گذاشته است.
جالبتر آن جا شد که مغرورانه سرش را بالا گرفت و گفت:
“من افتخار می کنم که توسط این نظام محکوم شده ام. همین که دستگاه قضایی این حکومت مرا محکوم کرده ارزش و افتخار است!”
حالا شده حکایت آنهایی که خود روزگاری از مسئولین نظام بودند و متاسفانه از موقعیت و جایگاه خود سوءاستفاده کرده و دست به اختلاس و دزدی و فساد زدند. حالا که قرار است به دادگاه و زندان بروند، سرشان را بالا می گیرند و با افتخار مصاحبه می کنند و علامت پیروزی به ملت حواله می دهند!
پیروزی کی بر چی؟
الله اعلم!
خدا عاقبت همه را ختم به خیر کند.

منبع: کانال تلگرام حمید داودآبادی، @hdavodabadi

تاریخ درج مطلب: پنجشنبه، ۲۷ مهر، ۱۳۹۶ ۶:۲۵ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *