ماجراهای خاوری، بابک زنجانی، مه آفرید خسروی و سعید مرتضوی به روایت محمود احمدی نژاد
روزنامه شرق دیروز مصاحبه مفصلی با محمود احمدی نژاد انجام داده که طبق توافق، فقط درباره موضوعات اقتصادی بوده است. بخشی از این مصاحبه به ماجراهای مربوط به خاوری، مه آفرید خسروی، سعید مرتضوی و بابک زنجانی مربوط بود که احمدی نژاد به سوالاتی درباره انتخاب و عملکرد آنها پاسخ داده است. در ادامه بخشی از این مصاحبه را می خوانید:
در هشتسالی که شما رئیسجمهور بودید، شاهد ظهور پدیدههایی مثل بابک زنجانی در اقتصاد ایران بودیم یا آقای خاوری، بهعنوان مثالی دیگر
جرم آقای خاوری چیست؟
ابعاد این پرونده چندان روشن نیست. از کشور خارج شد و دیگر برنگشت.
قانون اساسی ما میگوید جرم باید در دادگاه صالحه اثبات شود وگرنه نمیتوانید کسی را متهم کنید. آیا دادگاه صالحی برای ایشان برگزار شده؟ ایشان چطور از کشور خارج شد؟
چطور رفت؟
اینها که میگویم، مستند است و اسنادش پیش من است. ایشان پروندهای در خوزستان داشت. حکم جلبش هم صادر شده بود. از تهران به خوزستان گفتند پرونده را به تهران بفرستید. پرونده را به تهران آوردند، بعد مجوز دادند و از کشور خارج شد!
مسائل زیادی پشت این موضوع وجود دارد. فردی در همین پرونده اعدام شد. دو سؤال. این فرد خودش تنها بود یا در سیستم پشتیبان داشت؟
منظورتان مهآفرید است؟
بله. پشتیبانش چه کسانی بودند؟
شما بگویید.
برای من سؤال است. خاوری چطور از کشور خارج شد؟ مقامات در این سطح برای خروج از کشور باید اجازه بگیرند، چرا ممنوعالخروجش نکردند؟ بیایید دادگاهش را علنی منتشر کنید تا مشخص شود چه کسانی در ایران پشتیبانش بودند. فقط خاوری بوده؟ رشوه گرفته؟ چقدر گرفته، از چه کسی گرفته؟ یک کار سیاسی در قالب یک کار قضائی. سؤال دوم. این فرد که اعدام شده اموالش در این هفت، هشت سال دست کی بوده؟ به این سؤالات جواب بدهند خیلی چیزها روشن میشود. این فرد که اعدام شده، اگر بدهی داشته، بدهیاش را بردارید، آنچه باقی میماند، مال چه کسی است؟ مال ورثه اوست. پولش در حساب چه کسانی بوده؟ به چه کسی دادهاند؟ بیایند این را شفاف بگویند. اصلا بگویند جرمش چه بوده. ما که نمیدانیم. بگویید جرمش چه بوده تا حداقل بقیه یاد بگیرند این کار را نکنند. مداوما میگویند خاوری خاوری خاوری. خاوری یک مدیر بود. من شخصا خاوری را آدم بدی نمیدانستم اما موافق مدیرعاملی او نبودم ولی در این مورد رئیسجمهور تصمیمگیر نیست.
چرا موافق نبودید؟
به همین دلیل که میدانستم او را قربانی خواهند کرد یا به دلیل مسائل دیگری اتهاماتی به او میزنند.
این خیلی مبهم است. شما چطور میتوانستید پیشبینی کنید که او را قربانی میکنند؟
درباره ایشان مواردی مطرح شده بود که میدانستم روزی این موارد را علیهاش مطرح میکنند. فرض کنید یک نفر آمده و یک گزارش منفی درباره فردی داده. شما میدانید که این فرد مخالفانی دارد که یک روز این گزارش را علم خواهند کرد و اذیتش میکنند، بنابراین میگویید تا این گزارش هست، این فرد نباشد، برود این گزارش را درست کند، بعدا برگردد. ولی وزیر اقتصاد نظرش این بود که قویترین فرد از نظر بانکداری در ایران همین خاوری است و واقعا هم همینطور بود، یعنی به بانکداری تجاری کاملا مسلط و نفر اول ایران بود. اما سؤال این است که چرا اصرار شد پروندهاش از خوزستان به تهران بیاید و چرا ممنوعالخروجش نکردند. بابک زنجانی هم همینطور است. در سال ۸۹ در برنامه پنجم اختیار رئیسجمهور برای عزل و نصب رئیس بانک مرکزی و اعضای شورای پول و اعتبار، سلب شد. من اعتراض کردم. رهبری این موضوع را به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع داد. مجمع این را تا سه سال پیش نگه داشت و در دولت آقای روحانی تصویب کرد. بنابراین آن زمان رئیسجمهور اختیاری در زمینه عزل و نصب رئیس بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار نداشت. کار دومی که مجلس تحت عنوان طرح صیانت از مخازن نفتی انجام داد، این بود که شورایی درست کرد که همه اختیارات رئیسجمهور درباره نفت را به آن شورا سپرد که باز هم از هر سه قوه در آن عضویت داشتند. دو، سه نفر از دولت مثل وزیر نفت و اقتصاد هم عضو آن بودند. حالا کشور تحریم شده و در فروش نفت اتفاقاتی افتاده، این چه ربطی به رئیسجمهور دارد؟ تازه اگر این هم نبود، هیچ وقت رئیسجمهور مطلع نمیشد که نفت را به چه کسی فروختهاند، چون وزارت نفت قانون و تیم و ساختار مشخصی برای این کار دارد. همین آقای روحانی هم نمیداند نفت را به چه کسی میفروشند مگر اینکه کنجکاوی کند و برود سؤال کند. به لحاظ اداری چرخه فروش نفت از مسیر رئیسجمهور نمیگذرد.
ولی فردی در حد بابک زنجانی که چنین وظیفهای به او سپرده شده است، نمیتواند بدون شناخت رئیسجمهور از او انجام شود.
چرا نمیتواند؟ حتما من باید او را بشناسم؟
او را نمیشناختید؟
نه به هیچ وجه. اصلا او را ندیدم.
پس چه کسی او را معرفی کرد؟
معرفی برای چی؟
برای فروش نفت
همه نفت که دست او نبوده است.
میدانم ولی بخش قابل توجهی بوده.
نه. ببینید به صد تا شرکت نفت فروختند، یکی هم ایشان.
پس پرونده آقای درمنی را هم در همین راستا تحلیل میکنید؟
اصلا جرم او چه بود؟ شما میدانید جرمش چه بوده؟ اینکه میگویند اخلال باید روشن شود، چه کار مشخصی اخلال است.
شما سعید مرتضوی را بدون اینکه هیچ تجربه مدیریت اقتصادی داشته باشد، در رأس بزرگترین صندوق بیمهای کشور با ۴۰ میلیون شهروند تحت پوشش قرار دادید و مسائل زیادی درباره او مطرح میشود.
چه مواردی مثلا؟
یک نمونهاش همین چکی که برای بابک زنجانی کشیده بود و ۲۰۰ میلیون ین ژاپن بیشتر نوشته بود و گفته بود سهو قلم پیدا کردم یا از بودجه غیرشمول به کانونی که خودش دایر کرده بود، کمک کرده بود.
اینها به قوه قضائیه ارسال شد دیگر. آقای مرتضوی هم که مشتری قوه قضائیه بود. او چرا محکوم شد؟
بفرمایید چرا؟
گفتند شش ماهی که آنجا سرپرست بودی، حق نداشتی حقوق بگیری و تصرف غیرقانونی در اموال دولتی کردهای. بابت این محکوم شد، نه بقیه مواردی که مطرح میکنید.
اثباتش که کار سختی نبود.
من و شما که نباید چیزی را ثابت کنیم. دادگاه اگر سندی وجود داشت، محکومش میکرد.
اسنادش که موجود است.
اگر موجود است، چرا نتوانستند محکومش کنند؟ اگر چیزی دارید، به دستگاه قضائی بدهید. ببینید مسائل سیاسی در معنای سطح پایین آن وقتی با مسائل قضائی مخلوط میشود نتیجهاش خیلی بد است. دوستان اصلاحطلب ما با آقای مرتضوی دعوا دارند، حق هم دارند، قبلا مرتضوی حسابی به تنشان کیسه کشیده؛ ولی این دوستان جرئت ندارند به قوه قضائیه و کسانی که مرتضوی را منصوب کردند، اعتراض کنند، میآیند به من اعتراض میکنند که چرا بعد از دو سال که از دادستانی رفته، به دولت آمده است! تأمین اجتماعی هیئت امنا دارد، رئیسجمهور هم عضوش نیست. هیئت امنا این فرد را منصوب کرده، فرض کنیم رئیسجمهور هم با این انتخاب موافق بوده. دعوای سیاسی در حوزه قضائی را چرا به اینجا میکشانند؟ من بارها گفتهام، هرکس، اصلا فرزند من، اگر خلافی کرده، علنی و شفاف رسیدگی شود. من که مسئول خلافکاری کسی نیستم؛ اما دوستان اصلاحطلب همین حالا هم نمیتوانند به رئیس قوه قضائیه چیزی بگویند، هی به من میتوپند؛ چون میدانند که حمله به من تبعاتی ندارد.