خاطرات مشاهیر

خیلی حال مرغ بد بود اهل خانه چندان موافق نبودند که مرغ ها از قفس بیرون بیایند خب کثیف کاری

چند نفر، ادّعای عرفان داشتند و اذعان می‌کردند که با امام زمان (ع) ارتباط دارند. برخی از مسئولان مملکتی، پس

[روزی] که نامه آمد از لبنان که از موسی خواسته بودند برود آنجا. خانهٔ بتول بودیم. معمولا می رفتیم خانهٔ

آقای وحیدی: خاطره ای از آن استاد مهربان [شهید مطهری] به یاد دارم این است که استاد در دانشکده الهیات

پدر من – مخصوصاً از یک مقطعی به بعد – آدم تأثیرگذاری در مناسبات سیاسی لبنان بود. حتی همین طور

حمیده مطهری، فرزند چهارم شهید مطهری: من یادم هست زمانی یک جوان به همراه دوستش که کمونیست شده بود به

پدرم در شب شهادت به خانه دکتر سحابی رفته بود. من خانه بودم و امتحان زبان داشتم و در حال

دکتر علی مطهری؛ فرزند استاد مطهری: در آن شبی که ایشان به شهادت رسیدند، پس از آنکه ما از محل

حجت الاسلام دکتر محمد مطهری؛ فرزند استاد مطهری: در اواخرسال 57 که کلاس دوم راهنمایی بودم، روزی عکس یاسر عرفات

آقای منتظری نقل می کرد: شهید مطهری به نماز شب خیلی مقید بود و به من هم نسبت به انجام