نماز یک ساعته بی نمازم کرد!
مایکل بوث، جوان آمریکایی تازه مسلمانشده:
پس از اینکه مسلمان شدم، دو مشکل داشتم: اول اینکه شناختم از اسلام بسیار محدود بود، که هنوز هم هست؛ دوم اینکه هیچ مسلمانی را نمیشناختم…
همۀ تلاشم را بهکار بستم تا طبق همان کتاب نماز بخوانم؛ ولی متأسفانه این کتاب همۀ اجزای واجب و مستحب نماز را در هم آمیخته بود. به این ترتیب، هر نماز یومیۀ من یک ساعت طول میکشید و من تعجب میکردم که مسلمانان چطور پنج بار در روز و هر بار یک ساعت نماز میخوانند!
آن کتاب بین مستحبات و واجبات نماز تفاوتی قائل نشده بود؛ بنابراین من گمان میکردم که باید همۀ آن اعمال را انجام دهم. یادم میآید یکی از آن اعمال، خواندن یک جزء قرآن بعد از هر نماز بود. بالاخره نمازخواندن خیلی سخت و دستوپاگیر شد و من هم آن را کنار گذاشتم. وقتی کسی نماز نمیخواند، همۀ نوری را که خدا به او داده، از دست میدهد. من هم سقوط کردم و خیلی زود سقوط کردم.
منبع: حجرهای برای گانگستر؛ سرگذشت مسلمانشدن جوان آمریکایی، حامد حسین وقار (مایکل بوث)، ترجمۀ احمد عبدالهزاده مهنه، کاویان کتاب، ۱۳۹۵، چ۱، صص ۳۰-۲۹