“آخوند مال جدم را بده!”

استاد علی قندهاری می گفت: یکبار که حاج آخوند با یکی از همراهانش (آقا سیدآقا) از ده به شهر می آمد، یکی از افراد شرور و باجگیر که خود را از سادات خمس بگیر می دانست و جسما هم نیرومند بود راه را بست و با بی ادبی گفت: آخوند مال جدم را بده. هر چه آخوند استدلال کرد که همه وجوهات را رد کرده ام و از مال شخصی چند قرانی همراه دارم که می دهم سید نپذیرفت و ناگهان با مشت و لگد به حاج آخوند حمله ور شد. فردی که همراه حاج آخوند و از سادات بود طاقتش طاق شد و با غضب بسیاردر پی سرکوب مهاجم بر آمد. اما حاج آخوند دست او را گرفت و گفت:شما را به خدا او را نزنید، سید است، محتاج است، بگذارید حالا که پولی گیرش نیامده لااقل چند تا مشت به من بزند دلش خنک شود، آرامش پیدا کند!!

راوی: جلال رفیع

منبعفضیلتهای فراموش شده، حسینعلی راشد، انتشارات اطلاعات، چاپ ۴۸، ۱۳۹۵، ص 51

تاریخ درج مطلب: پنجشنبه، ۵ مرداد، ۱۳۹۶ ۱۰:۳۶ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات مذهبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *