ارامنه ایرانی در لباس ایثار!
روزنامه ایران نوشت: شروع جنگ آغاز بروز همدلی ایرانیان و به رخ کشیدن اتحاد و همدلی بیسابقه همه مردم از هر قوم و طبقهای بود. هرکس هرکاری از دستش برمی آمد انجام میداد و هدف همه یک چیز و آن دفع تجاوز دشمن بود. در این میان اقلیتها چیزی کم نگذاشتند و با اهتمامی مثال زدنی به دفاع از تمامیت ارضی برخاستند و با تقدیم شهید و جانباز و آزاده سهم خود را در دفاع از حریم ایران عزیز پرداختند. ارامنه بهعنوان پرجمعیتترین اقلیت دینی در ایران به نسبت جمعیت حتی از سهم خود هم چیزی فراتر پرداختند. مناسبت میلاد حضرت عیسی مسیح(ع) و سال نومسیحی فرصتی بود تا با طرح ایثارگریهای ارامنه کشور در دوران دفاع مقدس خدمات و زحمات آنان شناسانده و تجلیل شود. با این هدف نشستی با حضور آقایان بگلریان رئیس شورای خلیفه گری ارامنه تهران وشمال، واروش آوانسیان نایب رئیس شورای خلیفه گری ارامنه تهران وشمال و مهندس وارطان وارتانیان نماینده سابق ارامنه در مجلس شورای اسلامی در محل کلیسای سرکیس برگزار کردیم که گزارش آن از پی میآید.
کلیسای سرکیس مقدس نبش خیابان استاد نجات اللهی یکی از بزرگ ترین کلیساهای ارامنه ایران است؛ وقتی از بیرون وارد کلیسا میشوی، سمت چپ در کلیسا پیشینه آن نوشته شده است. در تاریخچه کلیسا آمده: در سال 1945 میلادی (1324 شمسی) انجمن دوستداران کلیسا در محوطه کلیسا، ساختمان کوچکی برای استفاده خلیفه گری بنا کردند و در سال 1961 میلادی بر آن شدند تا ساختمانی برای خلیفه گری تهران بسازند؛ این کلیسا بزرگترین کلیسای ارامنه تهران است. با مجوزی که از قبل بهعنوان خبرنگار برای پوشش گزارشی به مناسبت سال نو میلادی از مسئولان خلیفه گری داده شده بود، وارد کلیسا میشوم؛ دو طرف مقابل در ورودی، درخت کریسمسس قرار گرفته است؛صندلیهای داخلی کلیسا را بیرون آوردهاند تا داخل را تمیز کنند. به سمت ساختمان خلیفه گری میروم.دراین ساختمان هم با چراغانی و درخت کریسمس و کارت پستالهایی که روی تابلو اعلانات چسباندهاند به استقبال کریسمس و سال نو رفتهاند.
به داخل اتاقی که قرار است مصاحبه انجام شود راهنماییام میکنند. دیوار پر است از عکسهایی ازخلیفه گری در مناسبت های مختلف، چند دقیقه بعد آقای روبرت بگلریان رئیس شورای خلیفهگری ارامنه به همراه واروش آوانسیان نایب رئیس شورای خلیفه گری ارامنه تهران و شمال و وارطان وارتانیان نماینده پیشین ارامنه تهران و شمال در مجلس شورای اسلامی وارد اتاق میشوند. بعد از گپ و گفت اولیه خیلی سریع میرویم سراغ موضوع اصلی گفتوگو، یعنی حضور ارمنیان در جبههها و پشت جبهههای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران.
بهعنوان نخستین سؤال میخواهم درارتباط با حضور و همکاری ارمنیان در جبهه و پشت جبههها توضیح دهند واینکه علت حضور پر رنگ مسیحیان در میان اقلیتهای دینی دیگر چه بود که واروش آوانسیان نایب رئیس شورای خلیفه گری ارامنه تهران و شمال میگوید: «ما از همان اوایل جنگ ستادی تشکیل دادیم به نام ستاد پشتیبانی و همکاری جنگ که تمام حمایتهای ارامنه از جنگ، از جمله اعزام نیروها به جبههها از این طریق انجام میشد. ما صنعت کارهایی را داشتیم که میدانستند در جبههها کمبودهایی وجود دارد که در توانشان است آن کمبودها را جبران کنند و درحد خودشان میتوانند مثمرثمر باشند. مثلاً یکی از ارامنه پوکههای تانک یا توپخانهها را بعد از اینکه شلیک میشد دوباره با وسایلی که داشت در تناژهای بالا بازیافت و قابل استفاده میکرد. یا افرادی که تخصص شان در تعمیر گیربکسهای اتوماتیک بود، به مناطق جنگی اعزام شدند و به تعمیر گیربکس ماشینآلات سنگین پرداختند. برای این کار باید ماشینهای سنگین وزن را بلند میکردند، اما در جبههها چنین امکاناتی وجود نداشت در نتیجه در همان جبهه تدابیری اندیشیدند تا بشود همان جا به اندازه کافی ماشین را بلند کند که تعمیراتش همان جا انجام شود. صنعتکاران دیگرهم در سایر زمینههای مختلف بنا به حرفه تخصصی خود در جنگ کمکهای بسیاری کردند.»
برایم همیشه سؤال بود که چرا با اینکه ارامنه در جبههها به عنوان رزمنده حضور داشتند، اما همیشه حضورشان در بخش پشتیبانی و صنعتی زبانزد بوده است، این موضوع به چه چیزی برمی گشت؟
روبرت بگلریان رئیس شورای خلیفهگری ارامنه اول درباره بحث قبلی نکتههای جدیدی به صحبتهای آقای آوانسیان اضافه میکند و میگوید:«یک بُعد از حضور پررنگ ارامنه در جبهههای جنگ تحمیلی به فرهنگ اقلیتها یا مسیحیان ارمنی بازمی گردد. میدانید که ارمنیها در ایران معروف هستند به اشتغال در حرفهها و صنایع و از جنبههای فنی آدمهای توانمندی هستند. طبیعتاً زمان جنگ وقتی که از طرف دولت فراخوان شد، مردم هر کدام به توان خودشان حضور پیدا کردند. جوانهایی که سرباز بودند از روی حس وظیفه شناسی و افرادی از روی علاقه و بهطور داوطلب رفتند که آن هم خودش حکایت جالبی است. اما وقتی که فراخوانها انجام شد خود به خود انجمن صنعتگران و شورای خلیفه گری دیدند یکی از کارها که باید در جبههها انجام شود خدمات لجستیک و خدمات فنی و خودرویی است که ارمنیها ید طولایی در این زمینه دارند. من و آقای وارتانیان نماینده مجلس بودیم. ایشان بهتر میدانند ما در اکثر مراسم هایی که میرویم به این موضوع اشاره میشود. حتی رهبر معظم انقلاب هر وقت از ارمنیها و مسیحیها صحبت شود فوری مکانیکها و صنعتگران یادشان میآید.
بگلریان میخندد و ادامه میدهد: حتی ما گاهی در این خصوص گلایه هم میکنیم که ما از دورههای گذشته تا به حال در هنر، فرهنگ، ورزش و… این کشور نقش داشتیم. الان هم در حوزههای مختلف افراد مؤثر و نامدار داریم، اما فقط مکانیکها همیشه زبانزد هستند! درباره بخش دوم سؤال شما درباره اینکه چرا حضور ارامنه در بخش پشتیبانی و صنعتی جبههها زبانزد بود! باید بگویم که بخشی به دلیل فعالیت گسترده در این حوزه بوده و نکته مهم دیگر اینکه صنعتگران و اهل فن ما به قول معروف در میدان بودند، خاک بازار را خورده و با مردم از پایینترین ردههای اجتماعی ارتباط داشتند و خیلیها با هم بزرگ شدند به خاطر همین هم هست که با مردم عادی بهطور گسترده ارتباط دارند. من امیدوارم اسائه ادب به ساحت دیگر اقلیتها نشود، اما واقعیت این است که شما کم اقلیتی را میبینید که در اکثر حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وارد شده باشند. غالب اقلیتها شاید در حوزه صنفی خاصی رشد یافته باشند و اثرگذاری اجتماعی دارند اما شما ارمنیها را در همه حوزهها میبینید که بخشی از آن میتواند به خاطر جمعیت زیادمان باشد. اما بخش دیگرش علل جامعه شناختی دارد. شما ببینید وقتی یک اقلیتی در تئاتر، سینما، موسیقی، معماری و فرهنگ مؤثر بوده این یک چیز را میرساند که این اقلیت توان تعامل و ارتباط گیری با اکثریت جامعه را داشته و اکثریت جامعه هم در حوزههای مختلف پذیرای این اقلیت بوده، من فکر میکنم چون آن ریشه وجود داشته، در دوران جنگ خودش را برجسته کرده است. یعنی اگر آن عمق فرهنگی نبود شاید این اتفاق اینقدر پررنگ نمیشد. برخی میگویند 400 سال پیش در دوره شاه عباس ارمنیها آمدند یعنی وقتی که بحث تجارت و راه ابریشم مطرح بود. اما یادشان میرود که ارمنیها 900 سال قبل از آن در زنجان اسقف نشین داشتند، یادشان میرود که ارمنیها 2000 سال پیش کلیسای قره کلیسا که الان مدفن یکی از حواریون حضرت مسیح است را در ایران داشتند که اگر اشتباه نکنم بهعنوان نخستین یا دومین مدفن حواریون است که در دنیا جایشان معلوم است. آن هم در ایران است و در ایران حفظ شده است. این سابقه طولانی فرهنگی و دینی و ارتباط بوده که ما جلوه و بروزش را در جبهه به این صورت دیدیم. به هر صورت برخی دوستان بودند که در جبهه حضور داشتند و در مقام سرباز و بخشی هم بهعنوان صنعتگر حضور داشتند.»
آقای بگلریان به تعداد ارامنه که به صورت داوطلب به جبههها اعزام شدند و آمارعدهای که خدمت سربازی را میگذراندند اشاره میکند و از حال و هوای آن زمان میگوید. از او میپرسم استقبال ارامنه از دعوت شورای خلیفه گری برای اعزام به مناطق جنگی چطور بود؟
بگلریان ازمهندس وارتانیان نماینده پیشین ارامنه تهران و شمال در مجلس میخواهد که به این سؤال پاسخ دهد.آقای وارتانیان هم بعد از کمی مکث میگوید: قبل از اینکه پاسخ سؤال شما را بدهم بگذارید مطلبی را بگویم. به جلسه که میآمدم با خودم فکرمی کردم به چه موضوعی میتوانم اشاره کنم یا چه چیزی که تا به حال به آن توجه نشده است را میتوانم بازگو کنم که سهم ارامنه را در ایام دفاع مقدس بازتاب دهد. یادم آمد در آن ایام ارامنه متخصصان و دانشمندانی در خدمت جنگ داشتند که به دلایل امنیتی و از این جهت در سازمانی که خدمت میکردند رده حفاظتی و اطلاعاتی داشت، هیچ وقت اسمشان مطرح نشد، صحبت کنم. اینها افرادی بودند که روی رادارها و قطعاتی از هواپیمای معروف تام کت f14 کار میکردند. در وضعیتی که کشور در تحریم بود اینها با دانش خود کارهای بزرگی انجام دادند. با وجود آنکه کسی به ندرت از این موضوع اطلاع پیدا میکرد، اما من بهعنوان نماینده مجلس، یا عضو شورای خلیفهگری به این اطلاعات محرمانه دست پیدا میکردم. دانشمندان ما در شرایط تحریم و برای جبران کمبودها با دستگاههای دولتی همکاری میکردند تا آن تحریمها موجب شکست نشود. اما بههیچوجه هیچ کجا از این افراد نامی آورده نشده است و دلیل آن هم بنا به مصالح امنیتی بود. چون احتمال اینکه دشمن برایشان طرح و نقشهای اجرا کند وجود داشت. من اقتباس میکنم از اصطلاح «سربازان گمنام» که برای نیروهای وزارت اطلاعات استفاده میکنند، برای این افراد. اینها هم واقعاً رزمندگان گمنام ارمنی بودند.
وارتانیان به موضوع دیگری هم اشاره میکند و میگوید: گروه دیگری که نباید حضورشان درارتباط با جنگ تحمیلی نادیده گرفته شود، پزشکان ارامنه هستند. انجمن پزشکان ارامنه بلافاصله بعد از آغاز جنگ شورایی تشکیل دادند و تعدادی پزشک و جراح را راهی جبههها کردند و جراحی مجروحان جنگی را درهمان جبههها انجام دادند.
وی درباره اعلامیههایی که شورای خلیفهگری میداد هم میگوید: باید تأیید کنم که اعلامیههای خلیفه گری برای حضور ارامنه و حرکتشان به سمت جبههها طبعاً اثرگذار بود، اما صادقانه بگویم ارمنیهای ایران قبل از آن هم آمادگی برای حضور در خطوط مقدم جنگ و همچنین خدماترسانی در پشت جبههها داشتند و در احساس قلبی میهن دوستی با بقیه مردم همسو بودند. ارامنه دریافته بودند که حقی باطل شده است و باید کاری کرد. یعنی علاوه بر بحث جغرافیایی و دفاع ارضی این احساس که حقی باطل شده نیز محرک آنان برای این حضور بود. در روز روشن کشورمورد تجاوز قرار گرفته شده و به ما حمله کرده بودند. یادم هست ظهر بود و من در محل کار مشغول کار بودم که نخستین شایعه را شنیدیم که میگفتند ضد انقلاب بمب منفجر کرده است. چند ساعت بعد اطلاع پیدا کردیم که صدام به فرودگاه مهرآباد حمله کرده، ملت ایران که با کسی کاری نداشت، دشمن بیدلیل به آنان حمله کرده بود و مقابله با تجاوز برای همه مردم از جمله ارمنیها یک رفتار طبیعی بود. این عامل موجب شد تا ارامنه هم همچون سایر اقشار جمع شوند و برای دفع تجاوز انجام وظیفه کنند.
آقای وارتانیان از مسألهای رونمایی کرد که برای ما هم تازگی داشت، آن هم خدماترسانی در بعد مسائل پیچیده با اهمیت امنیتی. از ایشان درخواست میکنیم تا این موضوع را با جزئیات بیشتری توضیح دهد و احتمالاً اسمی هم اگر به ذهن دارد بگویید. همینطور اینکه این افراد به چه شکلی و از طرف چه تشکیلاتی اعزام میشدند؟ و آقای وارتانیان در پاسخ میگوید:هیچ تشکیلاتی برای این کارها وجود نداشت، چون آن روزها شرایط امنیتی و جنگی بر کشورحاکم بود و اینطور تخصصها را نمیشد از طریق فراخوان عام جلب و جذب کرد. من هم بواسطه اینکه آن موقع نماینده مجلس بودم از کم و کیف کار مطلع میشدم. خوب یادم هست رفته بودیم اهواز برای بازدید از فولاد کاویان، آنجا دستگاهها در محوطه بود و دوستان اطلاعاتی بارها تأکید داشتند که به هیچ عنوان جایی صحبتی در این باره نکنید که فولاد کاویان در این منطقه فعال است. چون دشمن مترصد بود تا از محل کارخانه خبری به دست آورد و آنجا را بمباران کند، بویژه آنکه چون در نزدیکی خط مقدم است از آسیبپذیری بیشتری برخوردار است. آقای وارتانیان به نمونههای دیگری اشاره میکند که ازحساسیت برخوردار بوده و بهدلیل رعایت نکردن نکات ایمنی با سوءاستفاده دشمن به آن مناطق حمله شده است. وی در همین رابطه به ذکر خاطرهای میپردازد و میگوید: به یادم میآید در عسلویه به ما گفتند به هیچ وجه نباید مطرح کنید کجا هستید. اما حدود دوساعت بعد از بازدید ما که راهی بیرون از محوطه شده بودیم منطقه بمباران شد. ایشان متواضعانه از ما میخواهد از ذکر اسامی افراد خودداری کند و دلیل آن را اینطور توضیح میدهد: اجازه بدهید من از آوردن نام افراد خودداری کنم، چون اگر یکی دو اسم که به یادم مانده است را نام ببرم و اسم خیلیها راکه نمیدانم نبرم، خوب نیست.
از آقای وارتانیان میخواهیم خاطرهای از آن روزها برایمان بگوید و ایشان بعد از کمی فکر میگوید: یک بار یکی از میهمانان عالیقدر خارجی به ایران آمده بود و من بهعنوان نماینده و مترجم همراه وی خدمت رهبر معظم انقلاب رفتم. میهمان داشت از رزمندگان ارمنی که چه کارها و فداکاریهایی در جنگ کردند میگفت و من هم ترجمه میکردم که رهبر معظم انقلاب در جواب فرمودند: اگر شما در خارج شنیدهاید، من خودم از نزدیک دیدهام! هیچ وقت این دیدار و این جمله یادم نمیرود.
میپرسم آیا جامعه ارامنه به صورت مجزا تشکیلاتی برای رسیدگی به امور شهدا و جانبازان هم کیش خود دارد؟ این بار آقای بگلریان پاسخ میدهد که؛ از یکی دو دوره قبل در شورای خلیفه گری کمیتهای تشکیل شده به همین منظور به نام «کمیته امور جانبازان و ایثارگران» که با خانوادهها و مسائل و مشکلاتشان در ارتباط هستیم و درصدد کاستن از آلامشان هستیم. در این هنگام نقاشیهای آویخته به دیوار این سؤال را به ذهنمان متبادر میکند که آیا در ارتباط با شهدا، رزمندگان، جانبازان و همچنین حضور ارامنه در جنگ در حوزه هنر و ادبیات آثاری تولید شده است؟
هر سه کمی مکث میکنند، بگلریان سکوت را میشکند و میگوید: اینکه به زبان ارمنی داستان یا شعری درباره جنگ تحمیلی منتشر شده باشد، نه! یا حداقل من اطلاع ندارم.
اما آقای وارتانیان درپاسخ به این سؤال ادامه میدهد: در زمان جنگ در مدارس ارامنه مراسمی میگرفتند و شعری را با هم میخواندند که نمیدانم بعدها مکتوب و در روزنامه آلیک هم منعکس شد یا نه.
آقای آوانسیان هم سر شوق میآید تا خاطرهای از آن روزها نقل کند: یک بار هم کیشان ارمنی که در کار جوشکاری، باتریسازی یا صافکاری اتومبیل بودند جمع شدند در داخل محوطه کلیسا، حدود 22نفر بودند و میگفتند چرا ما را نمیفرستید جبهه! ما هم میخواهیم در دفاع از خاک کشورمان سهمی داشته باشیم. دوستان تماس گرفتند و موضوع را مطرح کردند، آنها هم گفتند اتفاقاً در جبههها خیلی به این افراد نیاز است بفرستید لشکر 64 ارومیه. ما هم آنها را اعزام کردیم به آن منطقه برای خدمت در پشت جبهه. معمولاً نیروهای فنی بعد از دو یا سه هفته به مرخصی میآمدند. اما این گروه یک هفته هم بیشتر آنجا ماند. نگران شدیم و تماس گرفتیم که چرا اینها به مرخصی نیامدند؟ به ما گفتند که ما به این گروه و تخصص هایشان دراینجا نیاز داریم. بعد از مدتی هم که برگشتند گفتند وقتی ما داشتیم برمیگشتیم همه دعایمان میکردند. گفتیم چرا؟ گفتند: هرچه ماشین که نیاز به تعمیر داشت را ما درست کردیم. یادم هست برای این گروه تقدیرنامه آمد و فرمانده لشکر درخواست داشت که گروه بار دیگربه منطقه اعزام شوند. یکی از همراهانمان به یاد میآورد ارامنهای که در جبههها بودند افرادی خوشرو و با صفا بودند. بهطوری که هر کسی برای تعمیر ادوات یگان، پیش آنها میرفت روحیه میگرفت.
آقای آوانسیان همانطور ضمن تأیید این مطلب میگوید: دوستان صنعتکار ما اگر میتوانستند کاری انجام دهند و مثمر باشد حتماً به بهترین نحو آن کار را انجام میدادند و همواره سعی میکردند برای مشکلات راه حل پیدا کنند و این موضوع برایشان مایه مباهات و افتخار بود. هر وقت کاری انجام میشد با افتخار میگفتند که ما این مشکل را حل کردیم. این موضوع به مسابقهای میانشان تبدیل شده بود. البته این موضوع را هم بگویم که ارامنه فقط از تهران اعزام نمیشدند، بلکه از اراک، اصفهان و هر جایی که ارامنه بودند از این نوع اکیپهای اعزامی داشتیم.
آقای آوانسیان در رابطه با این سؤال که آیا خلیفه گری و دیگر نهادهای مسئول ارامنه برای پیکر شهدا یا آزادههای ارامنه که به وطن برمی گشتند مراسم خاصی میگرفتند، یا خیر؟ توضیح میدهد:
ارامنه قطعه شهدای مخصوص خود را دارند و در این قطعه برایشان مراسم خاصی گرفته شده و میشود. آقای وارتانیان که آن زمان خودش نماینده مجلس بودند بعد از هر عملیات با آوردن مجروحان، به همراه دو نفر از پزشکان دربیمارستانهای مختلف، مجروحان ارمنی را پیدا و به وضعیتشان رسیدگی میکردند. خلیفهگری در تمام طول هشت سال جنگ، حتی یک روز هم تعطیل نشد! روزنامهای که به زبان ارمنی داریم؛ «آلیک» و از نظر قدمت دومین روزنامه بعد از اطلاعات است، در آن سالها یک روز هم تعطیل نشد. با اینکه ما به خبرنگاران و کارمندان چاپ گفتیم هرکسی احساس خطر میکند میتواند اینجا را ترک کند اما کسی حاضر به این کار نشد. همه ما احساس رسالت میکردیم که خبر و عکسهای عملیاتها و جنایات دشمن به دست مخاطبان مان برسد. چون ارامنه یک لابی گسترده در سراسر دنیا دارند. در دنیا به زبان ارمنی روزنامههای مختلف داریم، آن زمان هم ما روزنامه را به دیگر کشورها پست میکردیم تا خبرها را انعکاس بدهیم. یعنی همیشه آماده بودیم که اگر کمکی میتوانستیم، انجام دهیم.
آقای وارتانیان چیزی به ذهنش آمده و میگوید: لازم میبینم در اینجا سه نفر از روحانیهای دورههای مختلف خلیفه گری را نام ببرم؛ اسقف اعظم مرحوم آرداک مانوکیان که در تمام طول جنگ حتی روزهایی که اعلام شد تهران را تخلیه کنید و در بمبارانهای شدید موشکی یک بار هم از اتاقش که در طبقه بالای همین بنا بود خارج نشد وبه پناهگاه پناه نبرد.
کشیش اعظم باگراد ملکومیان نایب رئیس خلیفه گری بود. ایشان در کلیسای تبریز در تمام طول جنگ مستقر بود و مرحوم دکتر کریون پاپیان اسقف جلفای اصفهان که ایشان هم آنقدر با قایقهای تندرو در مناطق جنگی به این طرف و آن طرف رفت که نامش سر زبانها افتاده بود. هر سه این رهبران دینی به معنای واقعی از جان مایه گذاشتند و مشوق معنوی ارامنه برای حضور در جنگ و پیوستن به آرمانهای دفاعی مردم ایران بودند.
نویسنده: مرجان قندی
منبع: روزنامه ایران، شماره 6683، چهارشنبه 1396/10/13