تابلوی “عصر عاشورا” چگونه خلق شد؟ بیا مادر این هم روضه من!
استاد محمود فرشچیان: راستش هر کاری را که میکنم، در حقیقت من انجامش نمیدهم. معتقدم: «من نه به اختیار خود میروم از قفای تو/ کان دو کمند عنبرین میکشدم کشانکشان». دست ما نیست. خودشان دست ما را میگیرند و هرجا میخواهند میبرند. یادم هست یکبار در روز عاشورا مادرم به من گفت آخر چقدر مینشینی و کار میکنی! بلند شو یک روضهای برو بلکه یک حرف حسابی به گوشت برسد. گفتم چشم مادر و به اتاق کارم رفتم که کاری انجام دهم و بعد بروم. درهمان زمان تابلوی «عصر عاشورا» را کشیدم. حتی بدون اینکه از قبل فکر یا طرحی داشته باشم. رنگ و قلم و… خودشان میآمدند در دستم و کار را انجام میدادم. کار که تمام شد پیش مادرم رفتم و گفتم بیا مادر! این هم روضهای که از من خواسته بودی. این تابلو ماهیت و جذابیتش مال خودش است.
منبع: در گفتگو با عقیق