تجربه کاریابی در نروژ از زبان یک دکترای مهندسی؛ مدینه فاضله ای که چندان هم فاضله نیست.
آریا صمدی خواه در مکتوبات نوشت:
من بعد از بحران کاهش قیمت نفت در سالهای 2014 و 2015 و تعدیل وسیع نیروی کاری در تمامی شرکت های نفتی دنیا، اعم از شرکت های خدماتی یا شرکت های اپراتور نفتی، در آخرین مرحله از تعدیل نیروها، کار خود را اوایل سال 2016، طی یک فرآیند ناعادلانه که به عقیده من آلوده به قضاوت های نژادی و دسیسه های کارمندان با سابقه بود در یک شرکت بزرگ نفتی نروژی از دست دادم.
من دکترا و فوق لیسانس خود را از دانشگاههای نروژ با معدل عالی و ممتاز و با تعداد مقالاتی که بیشتر از میانگین یک دانشجوی دکترای عادی است به پایان رسانده ام و از نظر کیفیت کاری و دانش در سطح به روز و بالایی هستم.
در خلال این دوسال، رنج غربت و دوری از خانواده را برای یک سال پذیرفته ام و به خاطر مشکلات مهاجرتی همسر و فرزندنم که توضیح آن در این مقال نمی گنجد، یک سالی را در کشور سوئد و به دور از همسر و فرزند کوچکم کار کرده ام و با مشکلات روحی عدیده ناشی از دوری از خانواده، دوباره به نروژ بازگشته ام.
من با دکترای مهندسی و چند سال سابقه کاری در یکی از بزرگترین شرکت های نفتی دنیا، با معدل و سطح زبان بالا، از ابتدای سال 2016 هنوز موفق به یافتن کار جدید نشده ام. این نه تنها داستان من که داستان هزاران نیروی کار متخصص خارجی ای است که در این کشور در پشت سدهای بلند تبعیض آمیز گرفتار آمده اند.
این عکسی از مقاله روزنامه نروژی nrk است که تجربه کاریابی یک دختر مکزیکی را با تیتر «سیستم تبعیض آمیز در محیط کاری» به چاپ رسانده است. آدریانا روییز یک دختر مکزیکی است که با تغییر اسم خود به کمیلا هانسن (یک اسم نروژی) موفق شده است پس از چندین ماه تلاش بی ثمر، با فریب کارفرمایان، یک باره مصاحبه های تلفنی زیادی دریافت کند.
من در آخرین و یکی از معدود مصاحبه های کاری ام در همین چند وقت پیش، با کارفرمایی مواجه شدم که با دانش از نژاد و ملیت من، سوالات زیادی درباره میزان دین داری و علاقه ام به کشورم پرسید. برای مثال او پرسید که مشروب می خورم یا نه؟ به مسجد می روم و یا چقدر دین دارم و در طول روز آیا به امور دینی می پردازم؟ و سالی چند بار به ایران می روم و نظرم درباره اغتشاشات و ناآرامی های اجتماعی در ایران چیست. مسلم است این سوالات و پاسخ ها بی شک بیشتر از میزان دانش و معلومات کاری من برای کارفرما اهمیت داشته است.
من اینجا می خواهم از آن بهشت وعده داده شده دروغینی برای شما بگویم که در اذهان شما از غرب، از اروپا و از بهترین جای آن اسکاندیناوی ترسیم می شود. بگذارید خیالتان را راحت کنم. اگر در ایران رانت و آقازادگی و ژن خوب در دور ماندن شما از موقعیت های شغلی نقش دارند، در غرب، در این مدینه فاضله خیالی نقاشی شده در اذهان غرب ندیدگان هم، تبعیض های نژادی و دینی و روابط پیچیده اجتماعی و سیاسی سبب فقر، بی کاری و دور ماندن مهاجرین رنگین پوست از مناصب و موقعیت های شغلی ممتاز شده است.
از من می شنوید آن مدینه فاضله هم، چندان فاضله از کار در نیامده است…