خاطرات محمد معتمدی از عزاداری های دوران کودکی؛ هنرم را از محرم دارم!
محمد معتمدی از جمله خوانندگان شاخص این روزهای موسیقی سنتی کشور است. معتمدی در سالهای اخیر نسبت به خوانندگی تیتراژ آثار هم اقبال نشان داده و اتفاقا آثار درخشانی را بهعنوان تیتراژ آثار تلویزیونی و فیلمهای سینمایی با صدای گرمش خوانده است. او سال گذشته موسیقی تیتراژ مجموعه «گشت ویژه» را با شعری از بهمن محمدزاده و مطلع «وقتی از شهر به پرواز درآمد تن تو…» هنرمندانه خواند و صدایش از این رسانه شنیده شد.
حالا معتمدی این شبها خواننده برنامه مناسبتی عتبات کلمات از شبکه چهار سیماست و اشعار آیینی و مناسبتی شاعران شاخص پیر و جوان را با محوریت محرم و عاشورا میخواند. همین حضور او بهانهای شده تا او با روزنامه جام جم به گفتوگو نسشته و از دوران کودکی و خاطرات این ماه بگوید:
…
اتفاقا سال گذشته مجموعه گشت ویژه هم که شما تیتراژش را هنرمندانه خواندید در ماه محرم روی آنتن رفت و به نوعی مجموعهای مناسبتی محسوب میشد… بر این اساس فکر میکنم شما هم همچون دیگر ایرانیان، ارتباطی ویژه با این ماه دارید و از آن تاثیر میپذیرید. به طور کلی ماه محرم برایتان چه حس و حالی دارد؟
متاسفانه عدهای چنین برداشت میکنند که چون مبانی حکومتی ما براساس دین شکل گرفته و با آن گره خورده، پس هر آنچه اساس مبانی دینی دارد هم آبشخور و پایگاهش نهادهای رسمی است؛ در نتیجه به محرم هم دولتی نگاه میکنند و نه دینی و اعتقادی. در صورتی که اینطور نیست. آیینهای عاشورایی 1400سال است که نزد مردم ایران برگزار میشود و حتی طبق تجربه ثابت شده هرچند سالهای زیادی از این واقعه گذشته، اما تاثیرش پررنگتر شده و بین مردم عزیزتر شده است. محرم برای من هم همین حس و حال را دارد. من هم در یک جامعه ایرانی اصیل به دنیا آمده و بزرگ شدهام. شهری که من در آن به دنیا آمدم، نواها و صداهای محرمی همواره در آن طنینانداز بوده و علاقهمندیام به موسیقی سنتی و کشیده شدنم به آن سمت، جرقههای اولیهاش از شنیدن نواهای مداحانی بود که در کودکی صدایشان را میشنیدم. نکته جالب توجه این بود که مداحان، براساس آواز اصیل ایرانی اشعارشان را میخواندند و مداحی میکردند. در آن دوران شهر کاشان آموزشگاه موسیقی نداشت و کنسرتی هم در آن برگزار نمیشد؛ آن چیزی که من را با نغمههای آوازی اصیل آشنا کرد، همین ترجیعها و مداحان ردیف و دستگاهدان حاضر در تکیههای عزاداری بود. لذا من فکر میکنم فارغ از اینکه حکومت و دولت چه نگاهی به مقولههای عاشورایی دارد، کودکی همهمان با چنین موضوعی گره خورده و در ما عجین شده است.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید، بخش عمدهای از محرم با همین نواها و آوازها و به نوعی با موسیقی اصیل و سنتی کشورمان گره خورده و مداحانی که در گذشته در مراسم عزاداری و تعزیهها میخواندند، هیچکدامشان آموزش حرفهای ندیده بودند، اما صدایی حرفهای داشتند و این اتفاق این روزها کمتر دیده میشود…
بله؛ به صورت گوش به گوش و سینه به سینه میآموختند و با ردیفهای موسیقی سنتی آشنا میشدند. هر کسی از جامعه و محیط خودش نغمهها را در سینه حفظ میکرد و نسل به نسل منتقل میشد.
خود شما در دوران کودکی و قبل از شروع فعالیت حرفهایتان تجربهای از مداحی کردن و خواندن در هیاتها داشتید؟
در هیات محلهمان گاهی میخواندم. بعد از آن در دوران مدرسه هم در گروه سرود مدرسهمان عضویت داشتم و سرودهای عاشورایی و مراسم سینهزنی را تمرین میکردیم. بخصوص اینکه در دوران کودکی ما، گروه سرود معروفی به اسم گروه آباده وجود داشت که آثارشان از تلویزیون زیاد پخش میشد. لذا مسؤولان مدرسه ما هم به تکاپو افتادند، سرودهایی آماده کردیم و در صدا و سیمای مرکز کاشان ضبط شدند که نمیدانم هنوز در آرشیو تلویزیون موجود هست یا نه.
در تعزیهها چطور؟ حضور داشتهاید؟
بله. در گذشته اعتقادی وجود داشت که میگفتند نقش فرزندان امام حسین(ع) در تعزیه را باید سیدها ایفا کنند و من هم از آنجا که سید بودم، نقش کودکان امام حسین(ع) را بازی میکردم. یادم هست دیالوگهایی را که حضرت سکینه در بارگاه یزید میگفت در تعزیهها میخواندم و با یزید دیالوگ میگفتم!
مصاحبه کننده: زهرا غفاری