دکتر مهدوی دامغانی: من هرچه دارم از امام رضاست!
حمید قزوینی، محقق و نویسنده تاریخ شفاهی نوشت:
درباره رابطه ایمانی یا عاطفی با بزرگان دینی، هرکس تجربهای دارد که دایره آن به وسعت همه دینداران و دلدادگانِ پیامبران و امامان و دیگر شخصیتهای دینی است.
برای من که سالها به کار تاریخ شفاهی و وقایعنگاری اشتغال دارم، این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانم افراد از این تجربه چه روایتی دارند.
شاید طرح یکی از این روایتها در روز میلاد امام رضا(ع) خالی از لطف نباشد.
چند سال قبل، ذیل یکی از پروژههای تاریخ شفاهی، فرصتی فراهم شد تا همراه برخی دوستان، با دکتر احمد مهدوی دامغانی، پژوهشگر علوم اسلامی و استاد ادبیات عرب و فرهنگ شناس نامدار ایرانی، مصاحبهای تلفنی داشته باشیم. او که بیش از سی سال از ایران دور بوده و اکنون در آمریکا زندگی میکند، در این مصاحبه با بزرگواری و لطف فراوان و با وجود چند بار قطع ارتباط تلفنی، پاسخ سوالات ما را داد و چند بار با احساسی خاص و آمیخته با بغض و اندوه گفت: «از شما خواهش میکنم هر وقت به زیارت امام رضا(ع) رفتید، من را هم یاد کنید و سلامم را به حضرتش برسانید!» اصرار استاد، اگرچه شورانگیز و توام با احترام بود اما این پرسش را ایجاد میکرد که این رابطه چگونه رابطهای است؟
مدتی بعد، مراسم بزرگداشت دکتر مهدوی دامغانی (روز اول خرداد سال 1393) در موسسه شهر کتاب برگزار شد و این بارهم در تماسی تلفنی، از ایشان خواستند دقایقی با حاضران سخن بگوید. او ضمن بیان جملاتی با بغض و گریه گفت: «من هرچه دارم از امام رضا(ع) است. روزی نیست که بعد از نماز صبح، رو سوی حرم ایشان سلام و عرض ادبی نکنم و میدانم که لطف او همواره شامل حال من است.» این کلام با آنکه عمق رابطه را بیشتر روشن کرد اما همچنان رمز آلود باقی ماند! رابطهای که کاملاً شخصی و خارج از هرگونه ظاهرگرایی و مناسکپذیری است.