روایت شنیدنی شهید حسن تهرانی مقدم از تشکیل یگان توپخانه سپاه: «با دست خالی شروع کردیم»
روایت شهید حسن طهرانی مقدم از حمایتهای شهید حسن باقری در تشکیل یگان توپخانه سپاه را به نقل از کتاب ملاقات در فکه، نوشته سعید علامیان، انتشارات سوره مهر می خوانید:
پس از شهادت دکتر چمران، حسن باقری نامهای به من داد، به استانداری رفتم و خمپارههای متعلق به ستاد جنگهای نامنظم را تحویل گرفتم. در پاییز سال ۶۰ موضوع تمرکز آتش را با حسن باقری مطرح کردم. گفتم در آتش پشتیبانی مشکل داریم، نباید پراکنده و بیهدف باشیم، باید تطبیق آتش برقرار کنیم. گفتم: آتش داریم ولی آتشمان فرمان ندارد. سیستم ما نیاز به مدیریت و تمرکز آتش دارد.
حسن بهقدری باهوش بود که بلافاصله طرح مرا تکمیل کرد. نامه برای آقا محسن نوشت که اجازه بدهید ایشان آتش سپاه را در جنوب سازماندهی کند. از آقا محسن حکم گرفت و گفت برو سازماندهی کن. به چهار قرارگاه معرفیام کرد. من هم از طریق قرارگاه نیروهایشان را توجیه میکردم. در سپاه سبکی برای ثبت کردن آتش وجود نداشت. روشها را به کار گرفتیم و آموزش دادیم.
فرمانده لشکرها واحد توپخانه را تحویل نمیگرفتند. فقط حسن از ما حمایت میکرد. هرچه میشد سراغ حسن میرفتیم. در ابتدا توپخانه سپاه به هم ریخته بود. مثلا در یک واحد چهار قبضه آتشبار بود که مدلشان با هم فرق میکرد. گفتم توپها هم باید کالیبر شوند. هر فرماندهای باید یکسری توپخانه میداد یکسری توپخانه میگرفت؛ مثلا کالیبر ۱۳٠ را میداد و کالیبر ۱۵۵ میگرفت. نامهاش را تنظیم کرده بودیم و آقا محسن آن را ابلاغ کرده بود.
پیش احمد کاظمی میرفتم میگفت نمیشود برو. احمد متوسلیان زیر بار نمیرفت. به قدری رفتم و آمدم که نهایتا به آقا رحیم گفتم: کسی به نامههای شما توجه نمیکند. گفت: چه کار کنم حرف گوش نمیکنند. منتهی حسن باقری با آنها برخورد کرد و مشکل حل شد. در عملیات فتحالمبین فتحالله جعفری ۱۵۷ قبضه توپ غنیمتی گرفت. پیش وحید آمدیم که ایشان هم قبضه ۱۲٠ از خارج میخرید و با هواپیما برای ما مهمات میآورد. اینها اساس توپخانه سپاه شد. کار توپخانه را از عملیات بیتالمقدس شروع کردیم. یک عده نیروهای باهوش و پابرهنه در جنگ بودند. فرماندهان جنگ باهوش و درایت جنگ را مدیریت کردند. دست خالی بودیم، ولی مغزهای متفکر مثل حسن باقری حضور داشتند. در جنگ با راندمان بالای ۹۲ درصد میجنگیدیم