ماجرای نفوذیِ شهید بهشتی در تشکیلات خلخالی/ چه شد که امام خلخالی را عزل کرد؟
با انتشار خاطرات سیدمصطفی میرسلیم از اعدامهای اولِ انقلابِ مرحوم خلخالی، حرف و حدیثها درباره اقدامات خلخالی دوباره نُقل مخافل تاریخی و سیاسی شد. محمد رحمانی، نویسنده و محقق جوان تاریخ معاصر هم در این خصوص یادداشتی نوشت و خاطره ای ناگفته منتشر کرد که ماحصل مصاحبه اش با رضا کنگرلو (برادر مرحوم محسن کنگرلو) بود. رحمانی در این یادداشت بعد از ارائه تحلیلهایی از گفته های میرسلیم اینگونه نوشت: … بحث که به اینجا کشید اجازه بدهید بخشی از خاطره آقا کنگرلو را که خود آن را ثبت کردهام برای اولینبار در همینجا برایتان بازگو کنم:
من به خواست دکتر بهشتی شدم نفوذی ایشان در تشکیلات خلخالی. اوضاع خیلی بدی بود. کلی آدم را بدون دلیل فقط به خاطر قیافه مشکوکشان و… دستگیر کرده بودند و در جایی ریخته بودند. به آنها گفته بودند حق ندارید با دست غذا بخورید و غذایشان را در چیزی شبیه آخور ریخته بودند و آب را هم در لگنی و زندانیان مجبور بودند مانند حیوانات غذا بخورند و عصرها زندانبانها برای سرگرمی سوار اینها میشدند و… ماموریت خطرناکی بود اگر میفهمیدند من نفوذی هستم حتما اعدامم میکردند!
وقتی به آقای بهشتی گزارش دادم بینهایت عصبانی شدند، سریعا تشکیل جلسه شورای قضایی دادند و خلخالی را احضار کردند. جالب اینکه خلخالی با نیروهایش ساختمان را محاصره کرد تا اگر وی دیرتر از موعد خارج شود، نیروهای مسلحش وارد عمل شوند!
القصه روزی بچه های دفتر خلخالی شوخی شوخی حکم اعدام آیت الله خلخالی را نگارش کردند و گذاشتند در کارتابل و دادند تا خلخالی امضایش کند و او هم مثل همیشه نخوانده تمام احکام را امضا کرد. همین ماجرا و اطلاع حضرت امام در نهایت سبب عزل وی از حاکم شرع شد.