«من از مسلمونها بدم میاد»
نیلوفر شادمهری دانشجوی دکترای طراحی صنعتی در فرانسه، خاطرات دوران تحصیل اش را در کتابی به نام “خاطرات سفیر” نوشته و منتشر کرده است. در بخشی از این کتاب می خوانیم:
با امبر (مخفف امبروژا) توی آشپزخونه نشسته بودیم و داشتیم شکلات می خوردیم و درباره این حرف می زدیم که خدا چه لطفی کرده که من و اون توی یه خوابگاه هستیم که ریاض، یکی از آقایون الجزایری، اومد اون طرف ما پشت میز نشست و از من پرسید: «شما اون روز با ویدد درباره اسلام حرف می زدید؟»
-بله.
– چی می گید هی از اسلام؟! من هیچ کدوم از این حرفا رو قبول ندارم. از مسلمونا هم بدم می آد. برای همین خودم مسیحی شدم.
خیلی ناراحت شدم؛ بیشتر هم از اینکه یه فرد مسلمون مسیحی شده بود و جلوی امبر داشت اون حرفارو می زد. این خیلی بد بود. همیشه ترجیح می دادم بجث بین مسلمونا در حضور پیروان ادیان دیگه نباشه. اصلا خوشایند نیست. خیلی هم جا خوردم. چون فکرش رو هم نمی کردم اون آقا مسیحی باشه. رفتار خیلی موجهی داشت. اما به هر حال این موضوع مطرح شده بود. گفتم: «خب، حالا مشکل اسلام چیه؟» گفت: «مگه نه اینکه ادعا می کنید اسلام تکامل آورده و به پیشرفت بشر کمک می کنه؟ کدوم پیشرفتی رو شما مسلمونا باعثش شدید؟ شما فقط مصرف کننده های علمید ما تولید کننده ایم. (تولید کننده علم؟ الجزایر؟) درمان بیماری ایدز رو کی کشف کرد؟ مسلمونا یا ما؟» پیش خودم بهش گفتم: شما چی رو به زندگی اضافه کردید که زندگی بهتر بشه؟ کشف درمان بیماری شرم آوری که کشورای غیراسلامی تولید کرده اند افتخار ندارد؛ شرمندگی داره. مگر این مشکلات از کشورای مسلمون ظهور کرده؟ ما باید جوابگوی گندی باشیم که کشورای غیر اسلامی زده ان و الان به کشورای مسلمون هم رسیده؟ تازه نکنه شما خیال می کنید اونایی که دنبال راه حل این مسئله ان به عشق مسلمونا دارن در به در دنبال راه حل می گردن! نخیر، اونا دنبال راه حل ان چون مشکل اصلی کشورای خودشونه و به راه حلش احتیاج دارن. اگر خودشون میلیون میلیون مریض روحی و جسمی نداشتن، هیچ وقت ککشون هم نمی گزید؛ والا مگه کم مشکل توی کشورای آفریقایی هست که راه حلش برای اونا فقط یه اشاره انگشته و دریغ می کنن؟ چقدر از این بدبختیا رو خودشون باعث و بانی شده ان؟ همین کشور خود شما –سال ها مستعمره چه کشوری بودید؟ یه کشور مسلمون؟- ببینید فرانسه چه بلایی سر الجزایر آورده که هنوز نمی تونه سر پا وایسه -که هنوز دوستای الجزایری من حتی به آسفالت فرانسه غبطه می خورن- اگه فرانسه باعث این همه پیشرفت و ترقی و آرامش برای بشریته، چطور قطره ای از این آرامش و پیشرفت به الجزایر که بیخ گوششه نرسیده؟ بعد هم اینکه من خیلی دوست دارم بدونم کدوم بخش از آرامش بشر رو شما تامین می کنید؟ یه نگاهی به این مملکت بندازید. تلویزیون، سینما، پارک، در، دیوار،- چه چیزی داره الگوی انسان معرفی می شه؟ اگه کمال انسان توی این رفتاراست که ما توی کشورمون باغ وحشای بزرگی داریم و من نهایت این ترقی رو قبلا دیده م. چی از آرامش توی خانواده باقی مونده؟ میزان ثبات خانواده چقدره؟»
تازه فکم گرم شده بود و داشتم صفا می کردم که حواسم رفت به امبر. دست راستش رو زده بود زیر چونه شو با حرفای من سر تکون می داد. بدجوری رفته بود توی بحر بحث.
ریاض گفت: «خب، خیلی از مسلمونا هم کارای اشتباه می کنن.»
-که چی؟
-خب فلان جا مسلمونا بد رفتار می کنن- این طوری می گن- اون طوری می پوشن- این اسلامه که شما دارید؟
-نه، وقتی این قدر اشتباه رفتار می کنن واضحه اونی که اونا دارن اسلام نیست. اما اینا خطای مسلموناست؛ به اسلام چه؟
-خب ، ما هم ممکنه اشتباه کنیم، پس یکسانیم.
(دقت فرمودید؟ تا چند دقیقه قبل از اون اینا بالاتر از ما بودن! بعد رسیدیم به اینکه ثابت کنه اونا هم سطح ما هستن.)
-نخیر، این دو مورد که شما گفتید یکسان نیست. ایدئولوژی اسلام نقص نداره. خطای مسلمونا اشکال مسلموناست، اگه کسی بخواد آدم خوب و متعهدی باشه و به اسلام عمل کنه، از فرش به عرش می رسه. اما در مورد شما اشکال اتفاقا از ایدئولوژیه. حالا اگه کسی هم بخواد همه تلاشش رو بکنه تا به این ایدئولوژی متعهدتر باشه، بیشتر تو قعر فرو می ره. اما اگه منظور شما اینه که بالاخره یه جوری یه مقایسه بین مسلمونا و سایرین راه بندازید، اشکالی نداره. منتها چون به قول شما هم مسلمونا خطا دارن هم غیر مسلمونا، بهتره به جای مقایسه مسلمونا و غیر مسلمونا، اسلام رو با بقیه ایدئولوژیا مقایسه کنیم.
منبع: