چگونه «راستگویی»، پدر استاد مطهری را از دست بازرس ویژه رضاشاه نجات داد!
شهید مرتضی مطهری می گوید: در قضایای مسجد گوهرشاد چون در فریمان ما هم بلوا و آشوبی شد. جزء کسانی که به زندان بردند ابوی ما بودند که بعد از حدود یک ماه آزاد شدند.
ابوی تعریف کردند که وقتی رفتم گفتند: بردار بنویس! با خود گفتم: النَّجاهُ فِی الصِّدْقِ، حقیقت را باید نوشت، هرچه بود نوشتم. (ابوی ما اینطور بودند که غیر از راستی اصلًا به زبانشان نمیآمد.)
دفعه دوم خود رضاشاه یک بازرس مورد اعتماد را از تهران فرستاده بود، چون به او گزارش داده بودند که محاکمات مشهد همه قلّابی بوده. ابوی و اخوی را احضار کردند. آن بازرس گفته بود شما خودتان هرچه بوده بنویسید. ابوی ما خطش خوب بود، اخوی ما هم خطش بد نبود.
ایشان میگفتند بعد از آنکه نوشتیم، گفت: به به! پدر از پسر بهتر مینویسد، پسر از پدر بهتر! از این نوشته پیداست که شما آدم راستگویی هستید، چون هرچه بوده ولو به ضرر خودت بوده نوشتهای. بعد گفت: چون تو یک چنین آدم صدیق و راستگویی هستی من قرار منع تعقیب صادر میکنم.
منبع: استاد مطهری، فلسفه تاریخ، انتشارات صدرا، ج۱ (با تلخیص)