یادآوری/ از بازرگان و صباغیان تا ناطق نوری و علی مطهری درباره رابطه تفکرات موسوی خوئینیها با گروه فرقان می گویند.
ماهنامه فرهنگی تاریخی “یادآور” سال سوم، شماره 6، 7 و 8، تابستان، پاییز، زمستان 1388و بهار 1389 با عنوان «بازخوانی کارنامه فرقان و فرقان گونگی در تاریخ انقلاب؛ فاصله روشنفکری تا خشونت» به موضوع گروهک فرقان پرداخت. این ماهنامه که حوزه اصلی فعالیت خویش را انتشار اسناد شفاهی تاریخ معاصر ایران قرار داده، در این شماره در گفتگو با افراد مختلف بادیدگاههای گوناگون به بررسی تمامی ابعاد این گروهک پرداخته است. از جمله نکات جالب و خواندنی این ویژه نامه بررسی نقش محمد موسوی خوئینی ها و جلسات تفسیر او در پیدایش افکار گروهک فرقان است که در خلال مصاحبه با افراد مطلع و صاحبنظران به آن پرداخته شده است. در ادامه بخش مهمی از نظرات افراد مختلف از علی اکبر ناطق نوری و علی مطهری تا هاشم صباغیان درباره رابطه گروهک فرقان با تفکرات موسوی خوئینی ها را می خوانید:
حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری، قاضی اصلی پرونده رسیدگی به جنایات فرقه فرقان:
… من بعدها در دادگاه فرقان از یکی از اینها سؤال کردم که شما از کجا به اینجا رسیدید؟ او گفت ما اول تفسیر پرتوی از قرآن [سید محمود طالقانی] را می خواندیم. بعد دیدیم یک کسی روشنفکرتر از او تفسیر می گوید و رفتیم به مسجد جوستان [درسهایی از قرآن محمد موسوی خوئینی]در خیابان نیاوران قدیم! بعد از مدتی دیدیم یک کسی انقلابی تر از او آمده و از او روشنفکر تر است و او شریعتی است رفتیم دنبال او. بعد دیدیم یکی انقلابی تر از همه اینها آمده و روشنفکرتر از همه اینهاست و او اکبر گودرزی است! مسیر را ملاحظه می کنید…
مهندس هاشم صباغیان:
… [اقدامات فرقان] به تفسیرهایی برمی گشت که آقای خوئینی ها در مسجد جوستان می کرد و همینطور برداشتهای آقای دکتر پیمان که برداشت هائی مارکسیستی و چپ گرایانه بودند و موجب چنین افراط هایی می شدند… مطهری به شدت در مقابل این فکر ایستادگی می کرد و مخالف جدی این نوع برداشت ها بود…واقعیت این است که ما در آن موقع هنوز به جوهره تفکر آنها پی نبرده بودیم… من بعدها ماهیت آنها را فهمیدم و متوجه شدم که از محصولات جلسه تفسیر آقای موسوی خوئینی ها هستند! همه می گفتند جلسات تفسیر آقای خوئینی ها خیلی شلوغ است. ما به دلیل فشردگی کارهایی که داشتیم نمی رسیدیم برویم ببینیم چه می گوید یکی دو بار گزارش هایی از این جلسات رسید و مهندس بازرگان… اظهار ناخشنودی کرد. ایشان خیلی ناراحت بود و می گفت این برداشت ها خطرناک هستند.
قبل از انقلاب جلساتی با حضور آقای مطهری، آقای موسوی اردبیلی، مهندس بازرگان، مهندس کتیرائی… تشکیل می شد… آنجا هم این مسأله را مطرح کردندکه اگر این تفاسیر ادامه پیدا کند خطرناک خواهد بود ولی با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب و مطرح شدن اولویت های دیگر رسیدگی به این مسأله ممکن نشد… آن موقع برخی از همین دوستان روحانی ما به مرحوم مطهری حمله می کردند و می گفتند آقای خوئینی ها دارد جوان ها را جذب می کند. چرا می گوئیدتفسیرهای او درست نیست؟ایشان می گفت باید جوانها را با پایه ریزی فکر صحیح جذب کنیم.اگر این پایه ها صحیح نباشند در آینده گرفتار اینها خواهیم شد…
ماشاءالله رحیمی از مدیران مسجد قبا (پایگاه شهید مفتح):
…گودرزی همیشه اعلام می کرد که با آقای خوئینی ها حشر و نشر دارد و در مسجد قبا هم کلاس داشته است …عده ای از جوان هایی هم که به او پیوستند بچه های مسجد متقین(زیر پل صدر) و از طایفه کشانی ها بودند.این مسجد در نزدیکی منزل شهید مفتح بود جوانانی که دور گودرزی جمع شدند پس از مدتی به این نتیجه رسیدند که باید با مسئولین نظام مقابله کنند… قبل از انقلاب آن زمان که گودرزی به مسجد قبا رفت و آمد داشت و هر گروهی که مبارزه می کرد شهید بزرگوار حاج محمد تقی حاج طرخانی (ره) به آنها کمک مالی می کرد… مسئول کتابخانه ما به نام آقای مدرسی که در زمان دولت موقت گمانم استاندار[فرماندار] برازجان و آن نواحی بود از عوامل گودرزی بود …
آقای خوئینی ها هم در مسجد جوستان تفاسیری داشت که مورد تأیید خیلی ها نبود از جمله شهید مطهری نسبت به تفاسیر ایشان انتقادات جدی داشتند. بعد از انقلاب مجاهدین اسلحه به دست گرفتند و به اشتباه اسم اینها را منافق گذاشتند. در حالیکه آنها علناً رو در روی نظام ایستادند و در واقع محارب بودند و نفاقی نداشتند اما منافقین واقعی توانستند در این 30 سال در انقلاب نفوذ کنند و لطمه های جبران ناپذیری هم بزنند . آنها به شکلی ظریف اسم منافق را روی افراد محارب گذاشتند و چهره خودشان را پنهان کردند.
علی مطهری (فرزند شهید):
زمانی که رهبر انقلاب رئیس جمهور بودند با ایشان ملاقاتی داشتم . کس دیگری هم در آن جلسه حضور نداشت. ایشان در این مورد نقل می کردند که یک بار آقای مطهری به من گفتند برو و به این محمد خوئینی ها بگو این تفاسیری که داری از قرآن می کنی همه خلاف و تفسیرهای مارکسیستی است. به او پیغام بده که حتماً پیش من بیاید. من رفتم و پیغام را دادم. بعد از چند ماه آقای مطهری از من پرسید که پیغام را دادید؟ گفتم بله . گفت ولی ایشان که نیامد!