مدرسه مروی و گداهای تهران در روزهای برفی

آیت الله حسن حسن‌زاده آملی:

یادم نمی‌رود که یک روز تهران، برف خیلی سنگینی آمده بود. روز تعطیل رسمی هم بود. خواستم به درس بروم، برایم تردید حاصل شد، اما رفتم. وقتی به منزل ایشان [مرحوم ابوالحسن شعرانی] رسیدم، مقداری مکث کردم، بالاخره در زدم. در را به روی ما گشودند. وارد شدم. عذرخواهی کردم که با این برف، نباید مصدع بشوم. ایشان فرمودند: شما روزهای پیش که از مدرسه مروی تا اینجا می‌آمدید، این گداهای گذر بودند. امروز چطور؟ گفتم: بودند، آن‌ها در چنین روزهای سرد، بازارشان گرم است! فرمود: آن‌ها کارشان را تعطیل نکردند، ما چرا تعطیل بکنیم؟

مرحوم آقای غروی با آن سطح بالای علمی، برای ما صرف میر می‌گفت! ایشان می‌فرمود: من تعهد دارم روزانه در خیابان‌ها و بازار آمل، هر روز به یک طرف قدم بزنم، تا مردم به کلی روحانیت را فراموش نکنند و بدانند که هنوز روحانیت و طرفداری از منطق وحی هست و من فرض می‌دانم که روزانه خود را به مردم نشان بدهم.

تاریخ درج مطلب: یکشنبه، ۱۳ اسفند، ۱۴۰۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *