خاطرات شمرونی ها از عزاداری امام حسین(ع)
خیلی از این جوانان الفبای نوکری را از بزرگترها آموختهاند. شنیدن خاطرات قدیمیها و نسل جوان که با خدمت در هیئت امام حسین(ع) روزگار میگذرانند، خالی از لطف نیست.
عزاداری به سبک کودکان جمارانی
اکبر ولدخانی، 50 ساله، ساکن محله جماران
از کودکی تا امروز در محله جماران زندگی میکنم و خاطرات فراوانی از عزاداری ماههای محرم و صفر دارم. در آن دوران 20 روز قبل از محرم کوچهپس کوچههای محله توسط اهالی برای عزاداری سیاهپوش میشد و صدای روضه از خانهها به گوش میرسید. وقتی 7 ساله بودم، من و دوستان هممحلهایام دور هم جمع میشدیم تا برای امام حسین(ع) عزاداری کنیم. یکی پارچه سیاه از مادرش میگرفت و میآورد، دیگری شربت نذری و خلاصه اینکه همه چیز هیئت بهراحتی جور میشد. دلخوشی ما این بود که بزرگترهای محله هم به هیئت ما بیایند و همین که مو سفید کردهها چند قدمی همراه ما سینه میزدند، خیلی ذوق میکردیم.
سنتهای عزاداری میان شمیرانیها
محسن عرفانی، 65 ساله، محله نیاوران
عزاداری در شمیران سنتهای خاص خود را داشت. یکی از این سنتها مهمانی رفتن هیئتیها به تکیه در محلهای دیگر بود. میزبان هم سعی میکرد به بهترین شکل از مهمانانش که عزادار امام حسین(ع) هستند، پذیرایی کند. طبق همین سنت هیئت عزاداران جماران مهمان حسینیه امامزاده قاسم(ع) شده بود که هیچوقت خاطره آن شب را فراموش نمیکنم. وقتی هیئت جمارانیها به امامزاده رسید، با عزت و احترام برای ما اسپند دود کردند. وارد حسینیه شدیم. داخل حسینیه از بزرگترها تا کوچکترها در صفهای جدا از هم حلقه تشکیل میدادیم و سینهزنی میکردیم. البته بعضی از پیرمردها پشت ما که سن کمی داشتیم به آرامی سینه میزدند و هوای ما کوچکترها را هم داشتند. خدا را شکر میکنم که هنوز هم آن سنتهای پسندیده در هیئتهای شمیران اجرا میشود.
ظرفهای حسینیه را میشستیم
رحمتالله عرفاتی، 65 ساله، محله جماران
قدیمها مثل الان نبود که هیئتها در ظرف یکبار مصرف غذا میدهند. خوب به یاد دارم که سالها غذای هیئت امام حسین(ع) را داخل ظروف مسی میخوردیم. تعداد عزاداران زیاد بود و شستن حداقل 100 ظرف، قاشق و لیوان چرب، کار سادهای نبود. اما نوکری در هیئت را دوست داشتیم و از زیر کار در نمیرفتیم. مسئولیت شستن ظروف کثیف هیئت با من و دوستان هممحلهای بود و این کار ساعتها طول میکشید. یادش به خیر که بعد از تمام شدن کار، نوشیدن چای از آبدارخانه هیئت خستگیمان را به در میکرد.
چراغ روشن هیئت ثارالله
علی اسداللهزاده، 32 ساله، محله ازگل
بیش از 15 سال است که همراه تعدادی دیگر از خادمان امام حسین(ع) چراغ هیئت ثارالله را روشن نگه داشتهایم. همه میدانیم که هیئتداری کار سختی است، اما در همه حال امام حسین(ع) کمکمان کرده و به قول معروف شرمنده نشدهایم. چند وقت پیش هیئت را به جایی که بسیار بزرگ بود نقل مکان دادیم و تبلیغات آنچنانی هم نکردیم. همه کارها انجام شد، اما دل نگرانی دوستان از این بود که جلسه خلوت باشد. من اطمینان داشتم که باز هم روسفید میشویم. ظرفیت مکان جدید هیئت 500 نفر بود اما بیش از هزار نفر در مراسم شرکت کردند و عجیب اینکه هیچکسی گرسنه نماند و غذا به همه رسید. اینها همه از لطف امام حسین(ع) بود که شامل حال ما شد.
سیاهپوشان در سفیدی برف
محمدرضا عرفانی، 48 ساله، محله دزاشیب
خانه ما در محله جماران چسبیده به حسینیه «شیرازیها» بود. ملک حسینیه متعلق به پدر من بود که بعدها جدا شد. در بیشتر مراسم عزاداری دسته سینهزنی از حسینیه شیرازیها به سمت تکیه جماران حرکت میکرد. آن سال شمیران زمستان خیلی سردی داشت. هوا حسابی سرد بود و بارش برف سنگین و انتقال آن از پشتبامها به گوشه خیابان، اهالی را به ایجاد تونل مجبور کرده بود. با اینکه 7 سالم بود اما هیچوقت صحنه عبور سیاهپوشان امام حسین(ع) از تونل سفید برف را فراموش نمیکنم.
منبع: پایگاه محله من